عبارات آشنای طراحی "تجربه کاربری" و طراحی "رابط کاربری"، اینروزها همهجا به چشم میخورد. اگر به سایت ایوند سری بزنید، حتما هفتهای چند نشست و سمینار در ارتباط با این دو مبحث خواهید دید. سری به سایتهای کاریابی بزنید، در شبکههای اجتماعی مثل توییتر و اینستاگرام کمی پرسه بزنید، احتمالا از دیدن حجم فرصتهای شغلی و صحبتهای گستردهای که در این زمینه میشود، یکه خواهید خورد.
پس از این کند و کاو، متوجه میشوید که این حوزه امروزه چقدر پر طرفدار است و شاید سوالهایی هم برایتان پیش بیاید. در این مقاله سعی خواهیم کرد تا به یک سوال ابتدایی و احتمالی، به زبان ساده پاسخ بدهیم.
طراحی UI و UX، چیست، برای رفع چه نیازی بهوجود آمده و در پی حل چه مشکلی است؟
بیایید کمی از فضای دیجیتال فاصله بگیریم و در اتاق گشتی بزنیم. ابزار و وسایلی در اطراف ما وجود دارند که میتوانیم آنها را لمس کنیم، از آنها استفاده کنیم و یا از دیدنشان لذت ببریم. میز و صندلی، مبل، گلدان، در و پنجره، همه و همه چیزهایی است که با آنها تعامل روزانه داریم؛ این تعامل اساس تجربه کاربری و رابط کاربری است. فرض کنیم میخواهیم یک صندلی بخریم. من به شخصه عاشق صندلیهای لهستانی هستم، پایههای باریک و طرحهای زیبای اروپای شرقی، ساخته شده با چوب گردو. اما در نهایت یک صندلی مشکی چرمی سبک وزن خریداری میکنم که در سه جهت حرکت میکند، برای اینکه موقع کار کردن آسیب کمتری به بدنم وارد کند، رنگ مشکی هم برای کمتر کثیف شدن و عمر طولانی، وزن کم هم برای جابهجا کردن هرچه راحتتر. محصولی با ظاهر قابل قبول و کاربرد پذیری بالا. درست است که دل من در گروی صندلی لهستانی است، اما در واقعیت اگر صندلی لهستانی را هم بخرم، جایش گوشهی اتاق زیر پنجره است و هیچوقت آن را پشت میز کار نمیگذارم؛ این صندلی زیبا را نه میشود به آسانی جابهجا کرد و نه میشود بهراحتی روی آن نشست، حتی استفادهی زیاد از آن، به طرح و نقشش آسیب میرساند.
طراح صندلی انتخابی نهایی من، توجه میکند تا در عین مدرن، امروزی و زیبا بودن، محصولی راحت و کاربردی نیز طراحی کند. بخشی از تفکر طراح که به ظاهر محصول توجه میکند، طراحی رابط کاربری یا UI Design نام دارد و آن بخشی از طراحی که به راحتی، وزن و قیمت تمامشده میپردازد و در نهایت، رضایت شما از محصول و تجربهی استفاده از محصول را رقم میزند، طراحی تجربه کاربری یا UX Design است.
طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری دور از فضای دیجیتال، از ابتدای تاریخ در تولید محصولات مختلف و دنیای مد و ساخت ماشینآلات مکانیکی و حتی ابزارهای چوبی جریان داشتهاست. اما این مفهوم در فضای دیجیتال به بلوغ رسیده است.
حالا این ماجرا را به فضای دیجیتال تعمیم دهید؛ هنگامی که شما مشغول کار کردن با یک اپلیکیشن هستید و یا میخواهید از یک وبسایت خرید کنید، با رابط کاربری تعامل برقرار میکنید تا از سیستم بهره ببرید و در نهایت یک تجربه خواهید داشت. به مجموعه تجربیات شما از استفادهی یک محصول که میتواند وبسایت، اپلیکیشن و... باشد، تجربه کاربری و به بخشی که مربوط به طراحی ظاهر محصول که متشکل از تصویرسازیها، رنگها، شکلها، فواصل و... است، طراحی رابط کاربری میگویند.
برای درک تفاوت این دو مفهوم بهتر است مثال دیگری نیز بزنم، داستانی که دون نورمن بارها به آن اشاره کرده است؛ قصهی یک قوری که ممکن است آن را به علت زیبایی بینظیر و طراحی هنرمندانه خریداری کنید، این قوری در یک گالری هنری به فروش میرسد و در مجلات مختلفی درباره ی آن نوشته شده است، اما هرگز از آن استفاده نخواهید کرد، چون صرفا زیباست و یا کاربری ندارد و یا کار با آن بسیار سخت و وقتگیر است. اگر بخواهید از آن استفاده کنید قطعا به خودتان آسیب خواهید رساند. در این مثال میتوانیم اهمیت تجربه کاربری را درک کنیم؛ این موضوع که تنها زیبایی کافی نیست و یک وسیله زیبا باید کاربردی و راحت هم باشد و تجربهی خوبی را برای کاربر رقم بزند.
فراموش نکنید، بخشی از تجربه، زیبایی و احساس لذت از زیباییها و هارمونی است. خودتان را در رستورانی تصور کنید که در آن همهچیز از کیفیت غذا و برخورد پرسنل تا قیمت بینظیر است، اما محل این رستوران را یک محیط بدون نور و کثیف تصور کنید. بدون هیچگونه رنگ و هارمونی، مانند زندان. این فضا برای شما چه تجربهای در پی خواهد داشت؟