از حامد و دوربینش بخوانید

ساره موسوی

این‌بار هم می‌خواهیم شما را با یک هم‌تیمی و دوست جدید آشنا کنیم: حامد موسوی که در زمینه‌ی عکاسی ما را همراهی می‌کند و در این کار هم خیلی خیلی حرفه‌ای است. 

البته واقعیتش این است که حامد دیگر نیاز به معرفی ندارد، چون همیشه از آن ابتدای کار استودیو همراه ما بوده است و زمان‌های زیادی از او و همکاری‌های بی‌دریغش برای‌تان نوشته‌ایم. 

 

اگر بخواهیم از ویژگی‌های دوست داشتنی حامد برای‌تان بگوییم، باید به روحیه‌ و دید هنری فوق‌العاده‌اش اشاره کنیم که همیشه ما را به وجد می‌آورد، نگاه خاص او حتی به ساده‌ترین جزئیات باعث می‌شود که همیشه اثری خلق کند که از تماشایش سیر نمی‌شویم. از هماهنگی‌اش با اعضای تیم و تمرکز زیادش روی کار هم که هر چه بگوییم، کم گفته‌ایم. 

 

اگر دوست داشته باشید بیشتر با حامد و کارهایش آشنا شوید، علاوه بر تماشای تصاویر وب‌سایت، اینستاگرام استودیو و اینستاگرام لنزیک که به زودی مطلبی درباره‌اش خواهیم نوشت، می‌توانید به اینستاگرام شخصی خود حامد هم سری بزنید و از سیر و سفر میان عکس‌های خاص و پر از داستانش لذت ببرید. 

در Coderconf3 چه خبر بود؟

نیما عمرانی

خیلی دوست داشتم متن را با جمله‌ی «به نظرم CoderConf امسال...» شروع کنم، اما چون اولین سالی است که در این همایش شرکت کردم، از این کار صرف نظر می‌کنم. گرچه قاعدتا نباید هیچ مشکلی در استفاده از کلمه‌ی «امسال» وجود داشته باشد، چون آخرین CoderConf «امسال» برگزار شده، اما با این کلمه تلویحا دارم به شما می‌گویم که «پارسالی» هم برای من وجود داشته، در صورتی که اینطور نیست.

 

CoderConf init

همایش بعد از یک پذیرایی ساده به صرف کیک آناناسی و نوشیدنی گرم از جمله چای و نسکافه و ... وارد افتتاحیه شد. تقریبا ساعت یک ربع به ۹ روز پنجشنبه ۲۶ مرداد ماه.

در سایت coderconf.org سه موضوع اصلی همایش PHP، Android و DevOps عنوان شده بود. همین‌جا اعلام می‌کنم من رسما در هیچ یک از این سه حوزه فعالیت مستقیم نمی‌کنم. یعنی نه phpکار به معنی backend developer هستم و نه چیزی از android می‌دانم. راستش را بخواهید DevOps هم به گوشم نخورده بود، گرچه فهمیدم تا حدودی از بعضی از مفاهیمش استفاده می‌کنیم. من توسعه‌دهنده‌ی سمت کاربر هستم؛ شخصی که عنوان کاری‌اش با عبارت  front-end developer توصیف می‌شود و حقیقتش کمی از این‌که تنها یک ارائه به شکل مستقیم و اختصاصی به این موضوع پرداخت تعجب کردم؛ ارائه‌ی مختصر و مفید کاوه سمندریان در مورد Front-end Build Technologies که به استفاده از node.js و gulp پرداخت و به نظرم یکی از ارائه‌های خوب همایش بود. در واقع جای تعجب آن‌جاست که موضوعات و تکنولوژی‌های مربوط به front-end جزء عناوین اصلی همایش نبود. 

 

DevOps

خب بگذریم. DevOps چیست؟ از ترکیب دو کلمه development و operation تشکیل شده است، از ادغام شدن دو تیم توسعه و عملیات. گویا در تاریخ، این دو تیم به دلایلی اهدافی داشتند که گاهی در مقابل هم قرار می‌گرفتند و باعث می‌شدند تیم رشد کندی داشته باشد. با پیشرفت سریع تکنولوژی، مفاهیمی مانند چابک‌سازی در توسعه نرم‌افزار به وجود آمد و devops سعی می‌کند با تلفیق دو بخش توسعه و عملیات و البته یک سری فرایندهای دیگر، موانع رشد سریع تیم‌ها را بردارد. امید شریعتی در این دو مقاله موضوع را روشنتر کرده است: «دوآپس به زبان ساده چیست؟» و «دوآپس و تصورات اشتباه» پیشنهاد می‌کنم مطالعه کنید.

 

سالن اصلی و سالن دوم

برگردیم به سالن اصلی همایش. ارائه‌ها در دو سالن مجزا و بطور موازی پیش می‌رفت. از آن‌جایی که برنامه‌های سالن اصلی برایم جذاب‌تر بود، پایم را از آن‌جا بجز برای ناهار و سرویس بهداشتی بیرون نگذاشتم. پس نمی‌توانم راجع به ارائه‌های سالن دوم نظری بدهم. راستش اصلا نمی‌دانم سالن دوم کجا بود.

 

PHP Security & REST API

برنامه‌ با ارائه‌ای از رامین فرمانی در مورد امنیت در php شروع شد. ۱۰ یا ۱۱ نکته‌ی امنیتی را که هر برنامه‌نویس phpکاری باید بداند توضیح داد. برای من استفاده نکردن از md5 برای ذخیره‌ی پسوردها و قرار دادن فایل config اصلی در فولدر غیر public تازگی داشت.

آقای فرمانی ارائه‌ی دیگری هم داشت در مورد REST API. قواعد و فرایند تولید یک API سالم و استاندارد را توضیح داد و با طنز تلخی اشاره کرد که «درد ملت» نداشتن اطلاع کافی در مورد تولید APIهای استاندارد است که خب مسلما منظورش دولوپرها بود.

با اینکه طولانی شدن ارائه به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد و البته حق ارائه‌دهنده‌ی بعدی هم کمی ضایع شد، ولی به‌ نظرم از مهم‌ترین ارائه‌های coderconf، ارائه‌های رامین فرمانی بود. به سوالات هم خوب پاسخ داد. در هر دو ارائه، اشراف کامل به موضوع و توضیح شفاف برایم جذاب بود. 

 

REST vs GraphQL

اگر دارید API می‌نویسید کمی راجع به graphQL مطالعه کنید. ارائه‌ی علی محمدمیرزایی در مورد GraphQL و تفاوت‌هایش با REST بود. graphQL یک زبان query برای API است که بین syntax و دیتایی که برمی‌گرداند، تناظر یک به یک وجود دارد. از مزایای استفاده از آن این است که دیتا را برعکس REST API از یک URL دریافت می‌کند و در واقع این برنامه‌ی سمت کاربر است که مشخص می‌کند چه نوع ساختار داده‌ای دریافت بشود، نه سرور.

 

Microservice is BAD!

ارائه‌ی بردیا حیدری‌نژاد در مورد معایب معماری میکروسرویس از تجربیات خودش در تیمی بود که روی یک فروشگاه اینترنتی ِ بازی کار می‌کردند؛ یک چیزی مثل استیم. به گفته‌ی او برای سیستم‌هایی که قرار نیست گسترده و بزرگ باشند، این معماری بار اضافه به همراه دارد و باعث دردسر می‌شود. از کار افتادن مانیتور برای نمایش اسلایدهایش و همینطور خاموش شدن میکروفن هم نتوانست جلوی ارائه‌ا‌ش را بگیرد. منی که چیز زیادی از میکروسرویس نمی‌دانستم جذب ارائه‌ا‌ش شدم.

 

Team Workflow & Git

دو ارائه در مورد team workflow و متد agile داشتیم. محمود مسیح تهرانی در مورد git صحبت کرد و چرخه‌ی اصلی DevOps را شرح داد. این ارائه تنها ارائه‌ای بود که مستقیما به کلیت موضوع DevOps پرداخت. نماینده‌ی شرکت «تدبیرگستران» هم به عنوان یکی از اسپانسرها از پیاده‌سازی scrum در تیم خودشان صحبت کرد.

در پرانتز بگویم همیشه دلم می‌خواست در شرکتی کار می‌کردم که از این اسم‌های چندبخشی داشته باشد! حتما با مسعود گروسیان صحبت می‌کنم که اسم مجموعه را تغییر بدهد، مثلا «وب گسترانِ غرب» یا «آتیه‌پردازان ِ سمت ِ تیموری» یک همچین اسم‌هایی خلاصه!

 

Node.js & Gulp

می‌رسیم به ارائه‌ی مورد علاقه‌ی من از کاوه سمندریان در مورد front-end build teachnologies. 
Gulp یک task runner است که قرار است در پروسه‌ی تولید کد، به برنامه‌نویس کمک کند. واحدهای اصلی task ،gulpها هستند که شما با استفاده از packageهای منتشر شده در npm، کدش را می‌نویسید و برای‌تان کاری را که نیاز دارید انجام می‌دهند. برای مثال می‌توانید تسکی بنویسید که کار کامپایل کردن فایل‌های sassتان را بر عهده بگیرد. گرچه بعد از چند ماه کار با gulp به این نتیجه رسیدیم که ابزارهای اصلی‌تری برای build processتان وجود دارد، مثل scriptهای خود package.json، اما gulp برای شروع یادگیری مفهوم front-end build process و همینطور برای پروژه‌های کوچک ابزار مناسبی است.

 

جوجه ناهار

ناهار من جوجه بود که از روز ثبت‌نام انتخاب کرده بودم. غذا چرب و زیاد، ولی خوشمزه بود، با ماست موسیر و نوشابه کوکاکولا. جای شما خالی.

 

Unit Testing in PHP

ارائه‌های بعد از ظهر چه بود؟ آها! یکی unit testing در php بود. خب مفهوم unit testing فقط مختص php نیست، من در react با آن آشنا شدم و توضیحات میلاد رحیمی هم گرچه خیلی مختص زبان PHP بود، اما در تثبیت درک مطلب به من کمک کرد. 

 

Deploy با Kubernetes

سالار مقدم در مورد Kubernetes صحبت کرد. ابزار ِ منبع ِ باز یا همان open sourceی برای اتوماسیون فاز deployment یک اپلیکیشن یا سرویس یا هر چیزی که بشود deployاش کرد. این یکی از ابزاهایی است که در مرحله‌ی deploy مربوط به تعریف DevOps از آن می‌شود استفاده کرد. برگردیم به مفهوم چابک‌سازی تا اهمیت این ابزارها را در تیم‌های بزرگ بهتر درک کنیم. 

 

اپ native با طعم react

از ارائه‌های پرانرژی و مختصر و مفید coderconf، ارائه‌ی امید نیکراه در مورد react native بود. کلا اپ‌ها دو دسته‌اند: یا native هستند یا نیستند! اپ‌های native مختص یک پلتفرم‌ خاص هستند و تجربه‌ی کاربری بهتری دارند. بدی‌شان این است که اگر برای اندروید اپی نوشتید و از ابزارهای خاص آن استفاده کردید، راه سرراستی برای تبدیلش به پلتفرم دیگر، مثلا ios ندارید. اپ‌های غیر native مثل web app و hybrid app وجود دارند که اساسشان تکنولوژی‌های مبتنی بر وب مثل html5 است و تجربه‌ی کاربری شکیلی در خور شما نخواهند داشت. امید نیکراه به خوبی ویژگی‌های کلیدی react native را به عنوان یک پلتفرم توسعه‌ی اپ‌های native، با استفاده از بیان تند و تیز و محکم و اسلایدهای باحال بیان کرد.

 

جادی وارد می‌شود!

خب نوبت به جادی رسید. سالن پُر، نفس‌ها در سینه حبس و لب‌ها خندان. بهتان قول می‌دهم حضور جادی در هر همایشی به تنهایی یکی از دلایل اصلی حضور شرکت‌کننده‌ها خواهد بود. از آن‌جایی که مغز ما آدم‌ها حساس به سطح عمل می‌کند (اختلافات و کنتراست را بهتر درک می‌کند،) به نظرتان جادی خیلی باحال است یا ما خیلی بی‌حالیم؟ جدی بهش فکر کنیم.

او با عنوان «رسیدن به بازار کار جهانی» ارائه‌‌اش را شروع کرد. در مورد تب استارت‌آپ زدن و شروع کردن کسب و کار شخصی بین برنامه‌نویس‌ها در ایران صحبت کرد. معتقد بود کارمند بودن آنقدرها هم بد نیست و یک برنامه‌نویس نباید با ایده‌ی سختی کشیدن تا رسیدن به لذت، کار کند و باید از کارش در هر حال لذت ببرد و اگر اینطور نیست، مطمئنا یک جای کارش می‌لنگد.

دو تیپ رزومه‌ی اشتباه را بررسی کرد و تاکید داشت فقط کاری را که روی آن تمرکز دارید در رزومه‌تان بیاورید و از زیاده‌گویی و کم‌گویی پرهیز کنید.

همان‌طور که انتظارش را داشتم، به طریقی یادی از مهدی کروبی کرد که در این ایام برای مطالبات قانونی خودش در اعتصاب غذای خشک به سر می‌برد و در نهایت از تجربیات خودش به عنوان یک دولوپر برون‌مرزی برای‌مان گفت.

 

پنل دیگر چیست؟! 

در برنامه‌ی همایش‌ها ممکن است با واژه‌ی «پنل» مواجه بشوید. در قدم اول باید خونسردی خودتان را حفظ کنید و آرامش‌تان را از دست ندهید. پنل اینجا به معنی میزگرد یا سخنرانی نوبتی‌ است و هیچ ربطی به پنل کاربری و sysadmin و کلا حوزه‌ی IT ندارد. اولین باری که اسمش را شنیدم برایم عجیب بود. گفتم شاید برای شما هم عجیب باشد.

پنل یا گفتگوی CoderConf3 هم از جذابیت‌های آن محسوب می‌شود. چه کسانی بودند؟ آرش برهمند، جادی، نیما نورمحمدی (بنیانگذار پونیشا)، امیر صدیقی (بنیانگذار رکامندر)، ایلیا وکیلی و فرهاد هدایتی‌فرد (بنیانگذار تسکولو). 

بحث اصلی در مورد خواستگاه استارت‌آپ در ایران و انگیزه‌ی نیروی فنی متخصص برای شروع کسب و کار خودش بود.

فرهاد هدایتی‌فرد در مورد اهمیت همدل و همفکر بودن اعضای تیم صحبت کرد و از وسواس تیم در انتخاب عضو جدید گفت.

نیما نورمحمدی در جواب اینکه آیا برنامه‌نویس‌ها به سمت استارت‌آپ بروند یا نه، پیشنهاد کرد که اگر برای‌شان امکان دارد، چند سالی را در یک شرکت کارمند باشند تا کمی با ساز و کار بخش‌های داخلی یک مجموعه آشنا بشوند، بعد کسب و کار خودشان را شروع کنند. راستی می‌دانستید تیم پونیشا در یک روستای نزدیک رشت مشغول فعالیت است و تهران دفتری ندارد؟!

جادی به این موضوع پرداخت که همه‌ی برنامه‌نویس‌ها قرار نیست شخصیت مشابه و گیگ‌طوری داشته باشند و اگر برنامه‌نویسی در یک گروه رضایت ندارد، باید این شجاعت را داشته باشد که محیط خودش را عوض کند و همیشه استارت‌آپ زدن بهترین گزینه نیست.

امیر صدیقی از مصائب دوران برنامه‌نویسی و اخراج‌های متعددش در داخل و خارج از ایران گفت و معتقد بود برنامه‌نویسی و کد زدن، ساده‌ترین کار در یک تیم است و تا زمانی که وارد کسب و کار خودمان نشویم، درک این موضوع برای‌مان سخت خواهد بود. در نهایت تاکید داشت که در هر حوزه‌ای فعالیت می‌کنیم، سعی کنیم بهترین و بی‌نقص‌ترین باشیم. 

 

پس تا برنامه‌ی بعد!

مشتاقانه منتظر برنامه‌ی بعدی coderconf هستم، اما گویا باید یک سال صبر کرد. با توجه به رشد سریع تکنولوژی‌ در تمام حوزه‌های برنامه‌نویسی، کاش این برنامه سالی دو بار برگزار بشود.

پیشنهاد دیگرم به تیم اجرایی برنامه این است که با تفکر منبع‌باز و آزاد، اسلاید‌های ارائه را روی سایت coderconf.org قرار بدهید. تا جایی که خاطرم هست، بعضی از ارائه‌دهنده‌ها به این موضوع اشاره کردند، ولی من چیزی پیدا نکردم. 

 

تجربه‌ی مفیدی بود. پیشنهاد می‌کنم اگر برنامه‌نویس هستید، حتما پیگیر coderconf برای سال آینده باشید.

تولد یک دوستی جدید

ساره موسوی

بعد از مدت‌ها گشتن و گشتن، ما باز هم موفق شدیم که یک هم‌تیمی جدید در کنار خودمان داشته باشیم. 

خانم‌ها و آقایان! معرفی می‌کنیم: 

لادن شاپورزاددده! 

 

لادن به تیم طراحان ما اضافه شده است و مسئولیت طراحی گرافیک UI وب‌سایت و اپلیکیشن را به عهده دارد. 

او چند ویژگی خیلی خوب دارد که در این مدت باعث شده است حسابی خودش را توی دل ما جا کند: آرام و مؤدب و صبور است، خودش را خیلی خوب با اعضای تیم هماهنگ می‌کند و تمرکز فوق‌العاده‌ای روی کار دارد، از پشتکار و علاقه‌اش به بیشتر و بیشتر یاد گرفتن هم که دیگر نمی‌شود چیزی نگفت. 

 

وقتی به لادن و دیگر اعضای تیم نگاه می‌کنیم، از یک چیز خیلی لذت می‌بریم، این که همه‌ی ما در جای درستی قرار گرفته‌ایم و با هماهنگی و یک‌رنگی با هم، کمک می‌کنیم هر روزی که می‌گذرد، استودیو برای خودش شخصیتی مستقل پیدا کند و به مقصدی برسد که همیشه آرزویش را داشت و دارد. 

ممنونیم از تک تک اعضای تیم، از صبوری، هماهنگی و دوست‌داشتنی بودن‌شان.

 

دفتر هم دفترهای جدید...

ساره موسوی

اگر یادتان باشد، قول داده بودیم که در سال جدید، قبل از شروع هر کاری، برای خودمان جای بزرگ‌تری دست و پا کنیم. خلاصه که گشتیم و گشتیم تا بالاخره دفتر جدید، خودش را به ما نمایان کرد و ما هم بی برو و برگرد، قبولش کردیم. 

راستش این‌جا هم کاستی‌هایی دارد و آن دفتر ایده‌آل ایده‌آلی که همیشه توی رویاهامان می‌بینیم نیست، اما قطعا نسبت به دفتر کوچک و تاریک قبلی، خیلی خیلی احساس بهتری به ما منتقل می‌کند. 

حالا همه‌ی ما می‌توانیم با خیال راحت، توی نور زیاد و زیر باد کولر کار کنیم و مجبور به تحمل گرما نباشیم. می‌توانیم کلی فضای باز داشته باشیم و روی میزهامان را هرطور که دلمان می‌خواهد تزئین کنیم. می‌توانیم آن طوری که واقعا دلمان می‌خواهد، کار کنیم؛ اگر دوست داشتیم، پشت میز بنشینیم یا کاناپه را انتخاب کنیم یا صندلی‌های دنج آن گوشه موشه‌ها را. می‌توانیم دفترمان را پر از گل و گیاه و وسایل شادی‌آور کنیم و با انرژی بیشتری کارهامان را انجام دهیم. 

خلاصه که کلی ایده برای خوشگل‌سازی دفتر جدید توی ذهنمان داریم که می‌خواهیم آرام آرام عملی‌شان کنیم و باز هم کیف کنیم از این روند آهسته و پیوسته و رو به جلوی خودمان.
قطعا روزی هم می‌رسد که آن رویای همیشگی‌مان به واقعیت تبدیل ‌شود. ما امیدواریم و با هر قدم، روز به روز امیدوارتر هم می‌شویم.

دوباره از نو

ساره موسوی


باورتان می‌شود که سال ۹۵ هم دارد تمام می‌شود؟ اصلا انگار نه انگار که یک سال گذشت! 

بچه که بودیم، زمان آن‌قدر کند می‌گذشت که بعضی وقت‌ها از این‌که ممکن است روزی بزرگ شویم،‌ ناامید می‌شدیم. نمی‌دانیم چه شد که از یک زمانی به بعد، سال‌ها آن‌قدر سریع می‌گذرند که حتی وقتی برای مرور کردن‌شان باقی نمی‌ماند! انگار همه‌ی ما سوار بر بالنی هستیم که هرچه قدر از زمین اوج می‌گیرد و بالاتر می‌رود، همه‌چیز را کوچک‌تر می‌بینیم. انگار هرچه‌قدر که ما بیشتر قد می‌کشیم، سال‌ها هم کوتاه و کوتاه‌تر می‌شوند.

سال ۹۵ برای ما پر بود از کارهای نو، سختی، شیرینی و گاهی هم اشتباه و تلخی. کلی دوست جدید پیدا کردیم، پروژه‌های متنوعی انجام دادیم، تیم‌مان را بزرگ‌تر کردیم و از همه مهم‌تر، مهدی گروسیان به عنوان سرمایه‌گذار، همراه ما شد و کمک کرد تا بتوانیم قدم‌های بزرگ‌تری برداریم و سریع‌تر رشد کنیم.

در سال پیش رو، می‌خواهیم نوع نگاه‌مان به کارهامان جور دیگری باشد، می‌خواهیم علاوه بر طراحی و برنامه‌نویسی باکیفیت وب‌سایت‌ها، در بخش استراتژی آنلاین و تولید محتوا هم قوی‌تر ظاهر شویم و کمک کنیم تا مشتریان‌مان بهتر از گذشته در فضای دیجیتال دیده شوند. 

علاوه بر این، از آن‌جایی که با اضافه‌ شدن دوستان جدید به تیم‌مان، دفترمان هم حسابی تنگ شده است، یکی از کارهای مهمی که در ابتدای سال ۹۶ انجام خواهیم داد، این است که جایی بزرگ‌تر برای خودمان و هم‌تیمی‌های دیگری که در سال جدید به ما می‌پیوندند، دست و پا کنیم. 

راستی امیدواریم از ویدئوی نوروزی‌مان هم لذت برده باشید. ایده‌ و طرح این ویدئو را حسام مطهری عزیز مطرح کرد، بعد با کمک دوست همیشگی‌مان، حامد موسوی، فیلم‌برداری‌‌ را انجام دادیم. تدوین حرفه‌ای و عالی آن هم کار آرش شریف‌کیان عزیز است. و قطعاً اگر همکاری صمیمانه‌ی تک تک بچه‌های تیم نبود، ویدئوی نوروزی‌ای هم در کار نبود.

حالا که به پایان آخرین متن سال ۱۳۹۵ رسیده‌ایم، دوست داریم باز هم از همه‌ی بچه‌های تیم، به خاطر همکاری، دوستی، تعهد و اعتمادشان در سالی که گذشت، تشکر کنیم. امیدواریم باز یک سال دیگر، کنار هم باشیم و کارهای بزرگ‌تر و چالش‌برانگیزتری انجام دهیم.

و دوباره از نو …

این شما و این هم دوستان جدید ما

ساره موسوی

تغییرات استودیو از یک سال و نیم پیش تا این لحظه، آن‌قدر زیاد بوده است که گاهی فکر می‌‌کنیم نه یک سال که سال‌های بیشتری از عمرش گذشته است. 

اولش فقط ۳ نفر بودیم و تمام استودیو یک اتاق ۱۲ متری بود در گوشه‌ای از یک آتلیه‌ی عکاسی. برای شروع، خیلی قدم خوبی بود‌، اما سختی‌های خودش را هم داشت. نیما عمرانی خیلی خوب آن سختی‌ها را به یاد دارد! 

کم کم که اوضاع بهتر شد و شناخته‌تر شدیم و مشتری‌های بیشتری سراغمان آمدند، موفق شدیم جایی کمی بزرگ‌تر برای خودمان دست و پا کنیم و آماده‌ بشویم برای همراهی با هم‌تیمی‌های بیشتر. 

بعدها شدیم ۴ نفر و حالا هم ۲ نفر دیگر به تیم‌مان اضافه شده‌اند، ۲ نفر دوست‌داشتنی و هماهنگ و همراه. 

از حسن آدمی‌نژاد عزیز که به جمع برنامه‌نویس‌های‌ ما اضافه شده است، هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم. اصلا شاید بشود گفت که او یکی از خوش‌اخلاق‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین آدم‌های دنیا باشد. آن‌قدر خوب و راحت خودش را با اعضای تیم، شرایط جدید و چالش‌های مختلف هماهنگ می‌کند که قند توی دل همه‌ی ما آب می‌شود و کلی انرژی می‌گیریم برای ادامه‌ی کارها. 

حسام کرامتی عزیز هم آمده است تا در بخش طراحی سایت همراه‌مان باشد. او یک گرافیست و هنرمند واقعی است. از همان نگاه اول می‌شود این را فهمید، از ترکیب خوش‌رنگ و با سلیقه توی لباس پوشیدن و وسایلش گرفته تا تصویرسازی‌ها و ایده‌های خلاقانه‌ و هنری‌اش برای پروژه‌های پیش رو. 

hgg.jpg (43 KB)

تیم‌مان کم‌کم دارد رشد می‌کند و پخته‌تر می‌شود؛ دیگر باید به فکر لباس بزرگ‌تری برایش باشیم. تماشای این رشد کردن و گذشتن از سختی‌ها و بزرگ و بزرگ‌تر شدن، حال‌مان را خیلی خوب می‌کند. انگار استودیو گروسیان فقط استودیو گروسیان نیست، انگار پسربچه‌ای است که دارد آرام آرام قد می‌کشد و قرار است روزی به یک ‌پیرمرد پخته و باتجربه تبدیل شود.

و حالا، تولد یک سالگی مرتضی هشترودی

ساره موسوی

بالاخره تولد یک سالگی مرتضی هشترودی عزیز هم از راه رسید. اما این‌بار فقط و فقط جشن تولد نداشتیم، بلکه در کنار این‌ یک سالگی کاری، اتفاق خوب دیگری را هم جشن گرفتیم و درواقع با یک تیر، دو نشان زدیم. آن اتفاق خوب هم چیزی نبود جز داماد شدن او. 

ما این جشن‌های کوچک و دورهمی‌های جمع و جورمان را خیلی خیلی دوست داریم، اما گاهی آن‌قدر سرمان شلوغ می‌شود و درگیر کار می‌شویم که فراموش می‌کنیم کمی دورهم بودن و صحبت‌های دوستانه‌ی غیر کاری، چه قدر خوب می‌توانند روی روابط تیمی ما تاثیر بگذارند و باعث شوند که احساس نزدیکی و تعهد بیشتری نسبت به‌هم پیدا کنیم.

اما تولد مرتضی هشترودی و حس و حال خوبی که بعد از آن به دست آوردیم، باعث شد که دوباره حواس‌مان جمع شود و اصلا به فکر بیفتیم که حتی اگر از مناسبت کاری خاصی هم خبری نبود، خودمان، خود به خود و به بهانه‌های مختلف، کنار هم جمع شویم، گل بگوییم، گل بشنویم و همراه‌تر شویم.

مرتضی هشترودی


مرتضای عزیز، تولدت مبارک.

امیدواریم که سال‌های سال، تو را در کنار خودمان داشته باشیم. 

همکاری همسرانه

ساره موسوی

همسر بودن و همکار بودن، در عین حال که خیلی شیرین است، جاهایی هم پیش می‌آید که حسابی سخت می‌شود! شیرینی‌اش که معلوم است دیگر، این‌که شما و همسرتان بیرون از خانه هم باز کنار هم هستید و می‌توانید کلی تجربه‌ی جالب و متفاوت و دوست‌داشتنی، خارج از محیط خانه داشته باشید. شناخت خوبی هم که بین‌تان وجود دارد، باعث می‌شود در کار هماهنگ‌تر عمل کنید و از پس انتظارات هم بهتر برآیید. 

اماااا جای سختش هم آن‌جاست که باید بتوانید مرز بین روابط خانوادگی و کاری را خیلی خوب رعایت کنید تا هم دلخوری‌های اشتباه بین‌تان پیش نیاید و هم روند کارها به مشکل برنخورد. 

من و مسعود گروسیان هم یکی از همین زوج‌های همکار هستیم. از ازدواج‌مان چند سالی می‌گذرد، اما سن و سال همکاری‌مان، یک سال و نیم است و اگر راستش را بخواهید، در این مدت، کمتر زمانی پیش آمده است که درگیر آن قسمت سختی بشویم که برایتان گفتم. 

اگر دوست داشته باشید دلیلش را بدانید، باید بگویم که شاید بزرگترین علتش این است که زمانی که در محیط کار به سر می‌بریم، هر لحظه به خودمان یادآور می‌شویم که انتقادها و پیشنهادات کاری‌مان هیچ ربطی به رابطه‌ی همسرانه‌مان ندارد و اگر حتی ناراحتی‌ای بین‌مان پیش بیاید، فقط و فقط به این‌جا و کاری که انجام داده‌ایم ربط دارد، نه به چیزی که هستیم. یکی دیگر از دلایلش هم این است که تمام تلاش‌مان را می‌کنیم که درخواست‌های کاری‌مان را با احترام بسیار زیاد به هم بگوییم و وقتی هم پشت در خانه می‌رسیم، کارمان را همان‌ دم در رها می‌کنیم و برای هم، فقط و فقط می‌شویم همسر. 

البته که گاهی همسری و همکاری را قاطی می‌کنیم و گاهی هم رفتار درستی را که باید، نشان نمی‌دهیم. اما تمام تلاش‌مان را می‌کنیم که این نکته‌ها را همیشه به یاد داشته باشیم و به درست‌ترین شکل، عملی‌شان کنیم.

مسعود گروسیان و ساره موسوی

راستی، اگر شما هم مثل ما با همسرتان همکار هستید، خیلی خوشحال می‌شویم که از تجربه‌های مشترک‌تان برای‌مان بنویسید و بگویید که شما چه کارهایی را انجام می‌دهید که بتوانید وظایف همسرانه و همکارانه‌تان را به خوبی از هم تفکیک کنید. 

امیدواریم که همیشه موفق باشید و در کنار هم کلی تجربه‌ی لذت‌بخش و فوق‌العاده داشته باشید.

به مناسبت طولانی‌تر شدن روزها

ساره موسوی

یلدا که از راه می‌رسد، انگار نوروز از راه رسیده است. با این‌که زمستان، تازه شروع می‌شود و هنوز کلی راه تا بهار پیش‌رو داریم، اما انگار خیالمان راحت می‌شود. درست مثل وقتی که راهی یک سفریم و چند ساعت بیشتر نمانده به رسیدن. اصلا انگار یلدا، همان نوروز است، همان رسیدن. اصلا انگار زمستان، همان بهار است.

حالا که چیزی به یلدا نمانده، ما هم با خودمان گفتیم که بد نیست یک ست آیکون، با حال و هوای یلدا طراحی کنیم و ارادتمان را به این روز دوست‌داشتنی و پرمعنا نشان دهیم. ست آیکون‌ یلدا هم مثل ست‌هایی که تا به حال طراحی کرده‌ایم، رایگان است و می‌توانید آن را به صورت وکتور دانلود کنید. امیدواریم که دوستش داشته باشید. 

راستی پیشنهاد می‌کنیم که سری هم به سایت صباویژن بزنید و از بازی هندونه به شرط چاقو که به مناسبت شب یلدا طراحی کرده‌ایم ، لذت ببرید. 

یلدا مبارک!

دانلود ست آیکون یلدا

ما هم غُر زدن بلدیم

ساره موسوی

ماهی که گذشت، ماه شلوغی بود و البته آلوده! کارهای دوست‌داشتنی زیادی برای انجام دادن داشتیم و آلودگی هوا با وجود ضررهای زیادش به جسم و روح‌مان، باز هم نمی‌توانست جلوی کار کردن‌مان را بگیرد. 

از آن‌جایی هم که می‌خواهیم تیم‌مان را بزرگ‌تر کنیم، کلی آگهی استخدام این ور و آن ور گذاشتیم تا شاید هم‌تیمی مورد نظرمان بالاخره با اسب سفید، سر و کله‌اش پیدا شود. به همین خاطر، روزهای زیادی، به جلسات مصاحبه و رد و بدل کردن پیام‌های استخدام گذشت.

حالا که صحبت از استخدام شد، بگذارید کمی برایتان غر بزنیم. راستش در این مدت، ایمیل‌های درخواست همکاری بسیار زیادی به دست‌مان رسیده است، اما گاهی که به حجم زیاد آن‌ها نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که از بین صدها ایمیل، تنها به تعداد انگشت‌های دست، رزومه‌های تقریبا قابل قبول وجود دارد و از بین این چندتا هم، شاید یک یا دو نفر از هر نظر مطلوب ما باشند، خیلی تعجب می‌کنیم. 

ما آدم‌های سخت‌گیری نیستیم، اما اکثر رزومه‌ها و نمونه‌کارهایی که می‌بینیم، واقعا ضعیف هستند و معمولا هم دوستان جویای کار، دستمزد نامتناسبی با توانایی خود درخواست می‌کنند.

راستش را بخواهید، گاهی خیلی ناامید می‌شویم! با خودمان می‌گوییم شاید مسئله‌ی اصلی، واقعا نبودن کار نیست، بلکه نبودن نیروی کار درست و حسابی است. شاید بهتر است به جای غر زدن در مورد نبودن کار و سختگیری کارفرماها، روی خودمان تمرکز بیشتری داشته باشیم و توانایی‌های‌مان را تقویت کنیم. شاید بهتر است به جای الکی الکی گذراندن دوره‌های خاص و دانشگاهی، درست کار کردن را یاد بگیریم.