قصه‌های نیما و دوچرخه...

تهران را با دوچرخه گز کنیم!

نیما عمرانی

 

لذت‌هایی که در دوران کودکی و نوجوانی تجربه می‌کنیم، پررنگ، تاثیرگذار و خالص هستند و در ذهن حک می‌شوند؛ یکی از این لذت‌ها برای من و بسیاری از هم‌نسل‌هایم، دوچرخه داشتن و دوچرخه سواری بود. اولین وسیله‌ای که به ما امکان می‌داد تا از سرعت معمولی، که سرعت راه رفتن یا دویدن بود تندتر برویم! در راستای حفظ و تکمیل (و نه تغییر) شخصیت کودکیم، سعی کردم این لذت را دوباره و به شکل جدی‌تری زنده کنم.

 

شروع به هر حرکتی، یک نیروی محرکه نیاز دارد؛ برای من جرقه‌ی این مسیر چه بود؟ زندگی‌نگاره‌ای از «جعفر مدرس صادقی» به‌نام «داستان یک دوچرخه» که در مجله داستان منتشر شده بود. مدرس صادقی و دوستش که برای امتحانی از اصفهان به تهران آمده بودند، به‌صورت اتفاقی در پیاده‌رو، یک اسکناس هزار تومانی پیدا می‌کنند و هر کدام پانصد تومان به جیب می‌زنند. مدرس صادقی، با چهارصد و پنجاه تومان، یک دوچرخه‌ی رالی سبک می‌خرد و به اصفهان بازمی‌گردد. نویسنده بعدتر برای ادامه‌ی تحصیل، به تهران نقل مکان می‌کند و در ادامه، از دوچرخه‌هایی که داشته و دوچرخه‌سواری در تهران، با جزئیات دقیق و حوصله صحبت می‌کند. این متن ذهنیت من را، در مورد دوچرخه‌سواری در تهران عوض کرد و به من ثابت کرد که کار چندان عجیب و غریبی نیست. 

 

من از سکون، آزار می‌بینم و به مسیر و جزئیات اهمیت می‌دهم. استفاده از دوچرخه در تهران باعث می‌شود که احساس کنم در حرکتم و برای این حرکت، تلاش می‌کنم. ضمن این‌که زمان زیادی را صرف این‌کار نمی‌کنم، چرا که سرعت متعادلی دارم؛ نه سرعت بسیار تند مثل موتور و نه کند مثل راه رفتن. حالا شاید بپرسید چه فرقی مثلا با پیاده‌روی داره؟ در حال پیاده‌روی هم در حرکت هستیم و داریم انرژی مصرف می‌کنیم. من می‌توانم این‌طور جواب بدهم که: خیلی با هم فرق دارند! این چه سوالی بود که پرسیدید؟! 

 

برای حمل و نقل در تهران چه راه‌هایی داریم؟ 

 

  • حمل و نقل عمومی شامل مترو، اتوبوس و تاکسی

همه می‌دانیم که وضعیت حمل و نقل عمومی، خصوصا مترو و اتوبوس‌ در تهران، به چه صورت است؛ از مشکلات زیرساختی و فنی گرفته تا نوع تعامل مردم جامعه با یک‌دیگر، این مسیر را به اعصاب خردکن‌ترین روش برای رسیدن به مقصد تبدیل کرده‌است. من برای حفظ سلامت جسم و ذهن خودم، سعی می‌کنم تا جایی که امکان دارد، از این مکان‌ها دوری کنم.

 

  • حمل و نقل خصوصی مثل اسنپ یا دربستی 

حمل و نقل خصوصی، شاید تمیز‌ترین روشِ حمل و نقل، صرفا برای کاربر و نه برای محیط شهری باشد. از نظر تاثیر در آلودگی محیط، با فاصله‌ی کمی پایین‌تر از وسایل موتوری شخصی قرار می‌گیرد، اما هزینه‌ی بالایی دارد. 

 

  • وسایل موتوری شخصی مثل ماشین یا موتور 

من به‌شخصه، در موارد خاص و ضروری از موتور استفاده می‌کنم، چرا که به‌نظرم، تاثیر کم‌تری بر آلودگی هوا دارد.

  • پیاده‌روی
  • دوچرخه

بین این چند مورد، به نظر من و با توجه به شخصیت خودم دوچرخه بهینه‌ترین وسیله است، چرا که هیچ‌گونه آلودگی (چه صوتی و چه زیستی) تولید نمی‌کند.

از طرف دیگر، با توجه به مشغله‌های فراوان، زمان و گاهی انگیزه‌ای برای ورزش کردن باقی نمی‌ماند. پس اگر بتوانیم از زمانی که روزمره برای رسیدن به مقصد صرف می‌کنیم، برای ورزش کردن و لذت بردن استفاده کنیم، هوشمندانه عمل کرده‌ایم.

البته ادعا نمی‌کنم دوچرخه همیشه سریع‌ترین وسیله برای رسیدن به مقصد است، واقعا به مسیر بستگی دارد، اما در ساعات شلوغ روز، مخصوصا غروب‌، دوچرخه قطعا شما را  زودتر به مقصد می‌رساند.

با دوچرخه دیگر در ترافیک‌های طولانی نمی‌مانید؛ سبک و کوچک است و به‌راحتی می‌شود از انتهای سمت راست خیابان حرکت کرد و یا با سرعت خیلی پایین، به شکلی که به عابرها آزاری نرسد، از پیاده‌رو هم استفاده کرد.

 

خاطرم است آقای رضا کیانیان، در مصاحبه‌ای در جواب این‌که چرا بازیگری می‌کنید پاسخی بسیار صریح و روشن دادند: چون از این‌کار لذت می‌برم! و تاکید داشتند که این موضوع به‌هیچ‌وجه با مفاهیمی مانند خدمت به هنر، سینما، جامعه، مردم و... ارتباطی ندارد.

برای من هم، دوچرخه‌سواری چنین دلیل روان و محکمی دارد؛ چون از آن لذت می‌برم و اعتقاد دارم جذاب‌ترین گزینه است!

 

اشتراک‌گذاری
نظر خود را با ما در میان بگذارید