در پست امروز بلاگ میخواهیم باز هم کمی بیشتر از خودمان برای شما بگوییم. تصمیم گرفتهایم از بین آدمهای محبوبمان، دو نفرشان را به شما معرفی کنیم و دلیل این محبوبیت را هم بنویسیم. خب، با نیما شروع میکنیم:
نیما عمرانی
۱. ارنست شَکِلتون
او کاشف انگلیسیای بود که در قرن ۱۹ زندگی میکرد و جزو اولین کسانی بود که در اوج دوران قهرمانانهی اکتشافِ قطب جنوب، پا به آنجا گذاشت. با اینکه هیچوقت نتوانست به قطب جنوب (مدار صفر درجه) دست پیدا کند و عملا تمام تلاشهایش با شکست مواجه شد، اما از او به عنوان رهبرِ صبور، محکم و پرتلاشی یاد میکنند که در شرایط سخت و بحرانی، بهترین راهها را برای حفظ جان مردانش انتخاب کرد.
آنچه از نظر من در شکلتون تحسینبرانگیز است، قدرت ذهن او در دورانی است که بشر هنوز امکانات کافی برای شناخت کامل سیارهاش نداشت و همین نکته، خستگیناپذیری و کوشش ارنست شکلتون را برای رسیدن به هدف، زیباتر میکند.
۲. مانکی دی لوفی Monkey D. Luffy
او شخصیت اصلی انیمهی «One Piece» است. ویژگیهای اصلی لوفی، شاد و خندان بودن و ایمان قویاش به هدفی است که دارد. ذهن لوفی به طور عجیبی محکم است و همین ویژگی به او قدرت میدهد. او سعی میکند به یک مقامی که در انیمه، با نام «پادشاه دزدان دریایی» عنوان میشود، برسد، اما این جایگاه مهم نیست؛ او در این مسیر به شخصیتهای دیگر کمک میکند تا بتوانند حقشان را از کسی که به آنها ظلم کرده بگیرند.
مانکی دی لوفی در مسیر جزیرهها و دریاهای مختلف، دوستان زیادی پیدا میکند که بهترینهاشان با او همراه میشوند و به کمک هم به سمت ماجراهای تازه حرکت میکنند.
راستی لوفی یک دزد دریایی و کاپیتان کشتی است!
مسعود گروسیان
۱. حسین علیزاده
حسین علیزاده همیشه برای من نماد اوج مهارت و نوآوری است؛ نوآوری در زمینهای که کلمهی «سنتی» بخش جدانشدنی آن بوده و مهارتی که با سالها حوصله و تمرین به دست آمده است. و البته چهرهی خشن اما در عین حال مهربان و صبورش هم همیشه در مواقع دشواری، برای من امیدبخش بوده و هست.
۲. پدر بزرگم
ما پدربزرگم را «پدرجون» صدا میکردیم. تمام کودکی من پر از خاطرات زیبا و رنگی از اوست. پدرجون خیلی خوشتیپ و خوشمشرب بود و یادم است همیشه از اینکه دستش را بگیرم، حسابی کیف میکردم.
خلاصه که پدربزرگم ترکیب جالبی از این کلمات بود: باحال و خوشمعاشرت، خوشسفر و اهل کباب، خوشتیپ و جذاب، باسواد و سخنور، رویاپرداز و عاشق.
لادن شاپورزاده
۱. انوشه انصاری
او کاوشگر و رئیس انجمن گردانندگان شرکت فناوری ارتباط از راه دور «TTI» است. همچنین اولین زن گردشگر فضایی و چهارمین نفری است که هزینهی سفر فضایی خود را پرداخت کرده است. انوشه انصاری در سال ۲۰۱۵ جایزهی «پیشگام فضا» را از جامعهی ملی فضای آمریکا به عنوان نخستین زن گردشگر فضایی از آن خودش کرد.
من خیلی لذت میبرم وقتی میبینم در این دنیای زنستیز که حتی در مواردی، زنها حق خواندن و نوشتن ندارند، یک زن ایرانی توانسته است این کار بزرگ را انجام بدهد و یک افتخار جهانی برای همهی زنان و جامعهی علمی به دست بیاورد.
۲. برادران دیزنی
والتر و روی الیور از چهرههای سرشناس صنعت انیمیشن آمریکا هستند؛ بنیانگذار محصولات والت دیزنی که بعدها به یکی از معروفترین و بهترین شرکتهای تولید فیلم تبدیل شد. برادران دیزنی توانستند با خلق شخصیتهایی چون میکیماوس، سفید برفی، آلیس در سرزمین عجایب، سیندرلا، دیو و دلبر، زیبای خفته و… زندگی میلیونها کودک را رنگی و شاد کنند.
دوران کودکی من و خیلی از دخترها با انیمیشنها و شخصیتهای والتدیزنی گذشت و شکل گرفت. هنوز هم با دیدنشان به دنیای پرهیجان کودکی پرت ميشوم و به یاد میآورم که این شخصیتها چه تاثیری رو کودکی ما داشتند؛ آنقدر که حتی گاهی خودمان را در جایگاه آنها میدیدیم و نقششان را در زندگی واقعی بازی میکردیم.
خلاصه که من عاشق دنیای والتدیزنی هستم و یکی از آرزوهایم این است که در آینده، همراه دختر یا پسرم به دیدن «دیزنی لند» که در آناهایم کالیفرنیا در ایالات متحده آمریکاست بروم.
مهدی گروسیان
۱. جلالالدین محمد رومی (مولانا)
من معتقدم که مولانا استاد همهی ما ایرانیها است. او ۸۱۱ سال پیش در بلخ و یا شاید در وخش به دنیا آمد. این دو شهر به ترتیب در افغانستان و تاجیکستان کنونی قرار دارند. در پایین دو غزل از مولانا را میخوانیم که به ترتیب پشت سر هم آوردمشان. بخش اول، تصویری تایملپس از تغییر فصلها و بخش دوم یک تصویر فراکتالی ِ آخرزمانی را نشان میدهد:
برف بدم گداختم تا که مرا زمین بخورد
تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم
آنکه کسی گمان نبرد رفت گمان من بدو
تا که چنین به عاقبت بر سر آن گمان شدم
ولی
چو این تبدیل ها افتاد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانستم دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
۲. ما لانگ
او یک بازیکن ۲۹ ساله چینی «تنیس روی میز» است. او دارندهی مقام اول این ورزش برای طولانی ترین دوره بوده و همچنین تنها بازیکن مردی است که مقام نخست همهی مسابقات معتبر را به دست آورده است. چیزی که برای من بیشتر اهمیت دارد این نکته است که بازی ما لانگ بسیار زیبا، سریع، باهوش و تمیز است. او در هنگام بازی همواره خونسرد و متمرکز است و همیشه بهترین بازیاش را در مقابل همه رقیبانش به نمایش می گذارد.
امیر قدیمی
۱ و ۲. لوئیس همیلتون و کیمی رایکونن
اوج تکنولوژی و توانایی بشریت را میتوان در مسابقات فرمول ۱ پیداکرد. جایی که زمان، مهارت و علم، ابعادی برای دست یافتن به یک نتیجه هستند: «سریع ترین راننده جهان.»
بزرگترین تولیدکنندگان اتوموبیل مانند «مرسدس بنز»، «فراری»، «رنو» و... از پیشرفتهترین علوم آیرودینامیک، علوم ساخت هواپیما و تجربهی چند ده ساله خود در طراحی و تولید اتومبیل استفاده میکنند تا بینقصترین و سریعترین ماشین فرمول ۱ ممکن را برای مسابقات بسازند. اما تا اینجا فقط نیمی از راه را طی کردهاند؛ چرا که تنها عاملی که پیروزی ۱۰۰٪ را تضمین میکند، داشتن بهترین رانندهی دنیاست.
برای نمونه، لوئیس همیلتون از ۸ سالگی رانندگی حرفهای را با کارتینگ آغاز کرد و در ۲۲ سالگی برای اولین بار به مسابقات فرمول 1 راه یافت، او ۴ بار عنوان قهرمانی جهان را کسب کرده است و در این لحظه با کسب ۲۶۵ امتیازِ نفر اول مسابقات ۲۰۱۸ است.
کیمی رایکونن هم یکی دیگر از رانندههای مسابقات فرمول ۱ است. او در ۱۱ سالگی کارتینگ را شروع کرد و در سال ۲۰۰۰ در مسابقات فرمول ۱ رنوی بریتانیا قهرمان شد. از آن سال تا به امروز توانسته است در ۲۰ مسابقه، مقام اول را کسب کند. او به دلیل خونسردی زیاد و کمحرفیاش به مرد یخی معروف است.
خلاصه که رانندگان فرمول ۱ همیشه برای من نماد مهارت، هوش و قدرت جسمانی هستند. در طی مسابقه اصلی فشار بسیار زیادی روی آنها ست و معمولا بعد از مسابقه ۲ تا ۸ کیلوگرم وزن کم میکنند!
من هم با شروع رانندگی کارتینگ، خودم را در مسیری قرار دادهام که بتوانم از نظر جسمانی و مهارت به رانندگان فرمول ۱ نزدیک شوم و در لحظهای که روی پیست با سریع ترین سرعت ممکن میرانم، حس زنده بودن را بیشتر از هر زمان دیگری در خودم احساس میکنم.
و در پایان، خودم، ساره موسوی
۱. توتورو
توتورو یکی از شخصیتهای انیمیشن «همسایهی من توتورو» به کارگردانی «هایائو میازاکی» است. او در واقع یک روح عجیب و غریب و خیلی خیلی بزرگ است که در جنگلی نزدیک یک خانه زندگی میکند که به تازگی ساتسوکه و خواهرش مِی، همراه با پدرشان به آنجا نقل مکان کردهاند. این دو خواهر منتظرند تا مادرشان که بیمار است، از بیمارستان مرخص شود و دوباره خانوادهشان دور هم جمع شوند.
در کشاکش این روزهای سخت و پر از دلتنگی است که آنها با توتورو و چند روح بانمک دیگر آشنا میشوند.
توتورو هیچوقت حرف نمیزند، اما همیشهی خدا آمادهی لبخند زدن و کمک کردن است. او هر کاری میکند که به دو خواهر توی داستان کمک کند تا بتوانند مادرشان را ببینند و دلتنگیشان کمتر شود، حتی اگر آن کارها خیلی خیلی دور از ذهن باشند. گاهی آرزو میکنم که کاش یکی از خواهران توی این انیمیشن بودم و یک توتوروی چاق و مهربان برای خودم داشتم.
۲. فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد یک جورهایی بت دوران نوجوانی من بود. آن روزها با فکر و ذکر اشعار و نوشتهها و فیلمهای او زندگی میکردم. هر چیزی که اثری از او داشت میخریدم، میخواندم، تماشا میکردم. یادم است که فیلم «خانه سیاه است» را بارها و بارها تماشا کردم و هر بار حسابی اشک ریختم. فروغ روی نوشتن من هم حسابی تاثیر گذاشته بود. وقتی شعرهای دوران نوجوانیام را میخوانم، تاثیر او را خیلی خوب در آنها احساس میکنم.
هنوز هم فروغ را خیلی دوست دارم، شاید دیگر بت من نباشد، اما هنوز هم با دیدن عکسها و نوشتههایش قلبم یک جوری میشود.
احساس میکنم که فروغ خلاصهی تمام ویژگیهای فوقالعادهای است که یک زن میتواند داشته باشد. زنی که هم دیوانهوار عاشق بود، هم جسارت بیان عمیقترین و شخصیترین احساسات زنانهاش را داشت، هم از زمان خودش جلوتر زندگی میکرد، هم زیبا بود و هم در اوج فروغ بودن از دنیا رفت. نوجوان که بودم، آرزو داشتم که من هم توی سنی بمیرم که فروغ مرد، اما خب، الان خیلی چیزها توی ذهنم تغییر کرده است.
شما هم دو نفر از شخصیتهای دوستداشتنی زندگیتان را به ما معرفی کنید. این شخصیتها میتوانند هر کسی باشند، از آدمهای معروف گرفته تا آدمهای غیر معروفی که فقط خودتان میشناسیدشان یا حتی شخصیتهای تخیلی و کارتونی. منتظرتان هستیم.
@garousian_ir
https://goo.gl/VprL2S