تر و خشک باهم نمی‌سوزد

تفکیک زباله خشک و تر، آسان‌تر از آسان!

پانته‌آ کماسی

دوماه پیش، من شدم یکی از اعضای استودیو گروسیان، قصه‌اش را بعدا برای‌تان تعریف خواهم کرد. امروز می‌خواهم یک قصه‌ی کوچک‌تر که توی دل قصه‌ی آمدن من به استودیو جا گرفت را تعریف کنم. روزهای اول بود که به استودیو وارد شده بودم و مثل همه آدم‌های دیگر سعی می‌کردم زیاد از جایم تکان نخورم تا اول بسنجم و ببینم اطرافم چه‌خبر است؛ روز اول یا دوم بود که به قصد انداختن زباله‌ی یک خوراکی، به‌سمت آشپزخانه رفتم. داشتم فکر می‌کردم دقیقا باید کجای آشپزخانه دنبال سطل آشغال بگردم؟ توی کابینت؟ کنار دیوار؟ وارد آشپزخانه که شدم به جای یکی، دوتا سطل آشغال کنار دیوار دیدم! روی در یکی‌شان نوشته بود تر و روی در دیگری خشک. نیشم باز شد و توی ذهنم گفتم: آفرین! حقیقتش توی هیچ‌کدام از محل‌کارهای قبلی چنین چیزی را ندیده بودم؛ حتی پیشنهادش هم با شوخی یا پشت‌گوش اندازی روبه‌رو می‌شد، اما این‌جا انگار همه‌چیز از پایه درست بود. 

حالا شاید فکر کنید اصلا چرا باید چنین قصه‌ای را تعریف کنم؟ یک جمله قدیمی معروف وجود داشت که می‌گفت اگر می‌خواهی دنیا را تغییر دهی، اول از خودت شروع کن. گاهی با کارهای کوچک و ساده‌ای مثل همین تفکیک کردن زباله خشک و تر، توی خانه‌های خودمان، می‌شود قدم بزرگی برداشت. اصلا قدم بزرگ نه، تصور کن حتی اگر فقط همین خودت یک‌نفر این‌کار را انجام بدهی، چقدر در وقت و انرژی و سرمایه روند بازیافت و تفکیک صرفه‌جویی می‌شود.

خلاصه کلام این‌که با همین کارهای کوچک و از خود خودمان است که تغییرهای بزرگ‌تر رقم می‌خورند، مثل یک دومینوی طولانی!

 

اشتراک‌گذاری
نظر خود را با ما در میان بگذارید