معرفی استودیوهای خلاق طراحی وب و موبایل [1]

قسمت اول - Tubik Studio

لادن شاپورزاده

مدتی بود که می‌خواستم تعدادی از استودیوهای مورد علاقه‌ی خودمان را به شما معرفی کنم. استودیوهای خلاقی که ما را حسابی به وجد می‌آورند و سرمان را پر از ایده‌های خوب می‌کنند. راستش تعداد این استودیوها زیاد بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم که در چند مطلب مجزا به معرفی‌شان بپردازم. خب، برویم سراغ اولین استودیو: 

۱. Tubik Studio

لوگو استودیو tubik

این استودیو اولین رتبه را در میان استودیوهای مورد علاقه‌ی ما دارد. دفتر آن در کشور اکراین فعالیت می‌کند و خدماتی چون طراحی UI/‌UX برای اپ موبایل و وب‌سایت، پیاده‌سازی و توسعه، طراحی گرافیک، موشن گرافیک، طراحی لوگو و برندینگ ارائه می‌دهد. 

اگر سری به پیج دریبل استودیو ‌Tubik بزنید، مثل ما از خلاقیت و تنوع در گرافیک و طراحی کارهاشان به وجد می‌آیید و قلب‌تان حسابی به تاپ‌تاپ می‌افتد. 


tubik-01.jpg (94 KB)
tubik-05.jpg (104 KB)
business_card_app_animation_tubik.gif (1.93 MB)
home_budget_app_interaction_animation_tubik.gif (639 KB)
navigation_in_ui_animation_tubik.gif (7.50 MB)
tubik-03.jpg (77 KB)
web_ui_design_tubik.jpg (270 KB)

از ویژگی‌های جالب دیگر Tubik Studio این است که در کنار کار اصلی‌اش، برای اعضای تیم خود برنامه‌های فوق العاده متنوعی هم دارد؛ از کلاس یوگای صبحگاهی، بازی در وقت ناهار، ورک‌شاپ طراحی با دست و اسکچ، رنگ‌شناسی و عکاسی گرفته تا دورهمی‌های خودمانی و فیلم دیدن‌های گروهی و کلاس‌های آکادمیک طراحی وب و اپلیکیشن. این برنامه‌ها هم باعث تنوع در کار و فعالیت‌ اعضای تیم‌شان می‌شود و هم باعث ارتقا و بهبود هرچه بیشتر مهارت‌های آن‌ها. 

از فضای کارشان هم که هرچه بگویم، کم گفته‌ام! یک استودیو پر از رنگ‌های هیجان انگیز، گل‌ها و گیاه‌های زیبا، آرت‌ورک‌های خلاقانه‌ بر روی در و دیوار و و و. «اگر شما بودید، عاشقش نمی‌شدید؟!» 


tubik-06.jpg (60 KB)
tubik-07.jpg (82 KB)
tubik-08.jpg (74 KB)
tubik-10.jpg (97 KB)

جالب است بدانید که برای طراحی لوگوی استودیو از سگ کوچکی که بیشتر اوقات در آن‌جا مشغول شیطنت و بازی کردن است الهام گرفته‌اند!

راستی Tubik یک وبلاگ عالی هم دارد که کلی مطلب تخصصی و مفید در رابطه با خدماتش می‌نویسد و من به شدت توصیه می‌کنم که حتما دنبالش کنید. 

بگذارید بیشتر از این چیزی نگویم و شما را دعوت کنم که سری به وب‌سایت و پیج اینستاگرام این استودیو بزنید و تمام حرف‌هایی که زدم را خودتان با دل و جان احساس کنید.

هر برند، یک داستان

این قسمت: آدیداس

ساره موسوی

تازگی‌ها از انتشارات «سیته» کتابی می‌خواندم با عنوان «سلاطین نام‌های تجاری» نوشته‌ی «مت هیگ (Matt Haig)» و ترجمه‌ی «سنبل بهمنیار». در این کتاب به صد نام تجاری برتر و رمز و راز ساخت‌شان اشاره شده است. نام‌های تجاری ذکر شده در این کتاب، لزوما پر سودترین نام‌ها در دنیا نیستند، اما مت هیگ می‌گوید در واقع نام‌های تجاری‌ای که بیش از یک قرن پایدار مانده‌اند، حتما چیزی برای آموزش به ما در چنته دارند. 

من هم با خودم گفتم که شاید بد نباشد در چند قسمت، درباره‌ی بعضی از این نام‌های تجاری، نکات جالبی که خواندم برای شما هم بنویسم و نخواهم که فقط خودم از این اطلاعات مستفیض شوم. پس شروع کنیم.

 

آدیداس

همه‌ی نام‌های تجاری واقعا بزرگ، نوآور هستند و آدیداس هم از این قاعده جدا نیست. آدولف داسلر (معروف به اَدی) مغز متفکر اصلی نام تجاری آدیداس است و مردم او را به عنوان پایه‌گذار صنعت لوازم ورزشی مدرن می‌شناسند. نام آدیداس هم از حروف اول اسم و فامیل آدولف داسلر ساخته شده است. 

 

نوجوانی آدولف در دوران رکود اقتصادی پس از جنگ جهانی اول سپری شد. در همان دوران به خانواده‌اش کمک می‌کرد که با استفاده از باقی‌مانده‌ی کیف‌های ارتشی برای خود سرپایی درست کنند. ولی علاقه و اشتیاق اصلی او همیشه ورزش و به خصوص فوتبال بود. در سال ۱۹۲۰ ساخت کفش‌های ورزشی را آغاز کرد. در سال ۱۹۲۴ همراه با برادرش «رودولف» شرکتی با نام «کارخانه‌ی کفش برادران داسلر» راه‌اندازی کرد. اما در سال ۱۹۴۸ به دلیل بروز مشکلی بین دو برادر، رودولف از آدولف جدا شد و شرکت پوما را تأسیس کرد. آدولف هم نام کارخانه را به آدیداس تغییر داد. 

او علاوه بر استفاده از تجربیات شخصی‌اش، با تعداد زیادی پزشک، مربی ورزش و کارشناس ورزشی هم مشورت می‌کرد و از همان ابتدا روی «کارآیی» هر کفش برای هر ورزش به خصوص تأکید داشت. بنابراین برای انواع گوناگون ورزش مثل دو، تنیس یا فوتبال، کفش‌های متفاوتی طراحی کرد و به کمک همین کفش‌های آدیداس، کارآیی ورزشکاران حسابی پیشرفت کرد. 

 

آدولف داسلر نوآوری‌های زیادی داشت؛ مثلا جالب است بدانید که طراحی کفش‌های میخ‌دار فوتبال کار او بود. او متوجه شده بود که کفش‌های معمولی فوتبال، اگر زمین مرطوب باشد، کارآیی کافی ندارند، بنابراین تصمیم گرفت که به کفش‌ها میخ‌های مخصوصی اضافه کند که به فوتبالیست‌ها کنترل و دقت عمل بیشتری بدهد. همین کفش‌های جدید بود که تیم آلمان را در جام جهانی ۱۹۵۴ به مقام قهرمانی رساند. 

علاوه بر میخ‌های کف کفش‌های فوتبال، آدولف داسلر اولین کسی بود که برای کفش‌های مخصوص ورزش دو، آج ویژه‌ای طراحی کرد که به کمک آن دوندگان می‌توانستند برای دویدن به دور محوطه کنترل بیشتری داشته باشند. 

اختراع کفش‌های ورزشی نایلونی هم کار او بود. 

 

در سال ۱۹۴۲ به فکر دوختن سه نوار در کناره‌ی کفش‌ها افتاد؛ به طوری که هر کسی تنها با نگاه کردن به کفش بتواند تشخیص دهد که آن‌ها آدیداس هستند. با این حال تا سال ۱۹۹۶ طول کشید تا این سه خط به عنوان لوگوی شرکت آدیداس شناخته شوند. 

 

امروزه آدیداس علاوه بر این که یک نام ورزشی بسیار موفق است، در زمینه‌ی مد هم نام معتبری است. او بعد از نایکی دومین شرکت بزرگ در صنعت لوازم ورزشی است. نوآوری و توجه به کارایی تولیدات ورزشی و هم‌چنین حس رقابت‌طلبی ویژگی‌هایی هستند که کمک کرده‌اند آدیداس همیشه یکی از بهترین‌ها باشد. 

تکنولوژی AMP

امیرحسین دوزنده

سلام. من امیرحسین، عضو جدید استودیو هستم. امیدوارم از خواندن اولین مطلبی که در بلاگ‌ می‌نویسم لذت ببرید و من را هم از نظرات‌تان باخبر کنید.

 

از آنجایی که استفاده از تلفن‌های هوشمند برای وب‌گردی و مطالعه‌ی اخبار گوناگون در حال افزایش است، وب‌سایت‌ها و پایگاه‌های خبری نیاز دارند تا به صورت کامل برای تلفن‌های هوشمند بهینه شوند. به همین دلیل گوگل تکنولوژی‌ای را معرفی کرده است به اسم AMP که به برنامه‌نویس‌ها کمک می‌کند تا صفحات بهینه‌تری برای نمایش در تلفن‌های هوشمند تهیه کنند.

 

اگه بخواهیم دقیق‌تر بدانیم که این صفحات چه هستند و اصلا چه تفاوتی با نسخه‌ی معمولی وب‌سایت دارند، باید بگویم که این صفحات به صورت اختصاصی برای موبایل طراحی می‌شوند، داخل این صفحات تقریبا همه‌ی المان‌های اضافی که ممکن است روی کامپیوترهای شخصی مشاهده کنید، مثل تلبلیغات، نوارهای کناری و کلا هر بخشی که یک جورهایی اضافه باشد از صفحه حذف می‌شود. علاوه بر همه‌ی این‌ها صفحاتی که دارای نسخه‌ی AMP هستند، در نتایج گوگل به صورت مجزا با علامت (⚡️) مشخص می‌شوند تا کاربرها راحت‌تر بتوانند این صفحات را پیدا کنند. اگر بخواهید به صورت عملی هم این کار را انجام دهید، کافی است که با موبایل، کلمه‌ی "Iran" را در گوگل جستجو کنید تا بهتر متوجه شوید.

 

حالا اگر بخواهیم بدانیم که این صفحات از نظر فنی چه تفاوتی با نسخه‌ی معمولی اسناد HTML دارند، باید بگویم که برنامه‌نویس در نسخه‌ی AMP مجاز به استفاده از یک سری تگ‌های HTML نیست. همچنین تمام Styleهای مربوط به صفحه باید داخل همان سند و داخل یک تگ مشخص به اسم < style amp-custom > نوشته بشوند. برای کدهای جاوااسکریپت هم باید یک فکر دیگر بکنید، چون گوگل توصیه کرده است برای این صفحات از اسکریپت‌های سنگین استفاده نکنید. حالا حتما دارید به این فکر می‌کنید که خب این‌طوری خیلی محدودیت برای برنامه‌نویس درست می‌شود، ولی باید این را اضافه کنم که برای AMP ماژول‌هایی نوشته شده است که شما به کمک آن‌ها می‌توانید صفحات بهینه‌تری را تهیه کنید.

 

 

AMP برای چه مدل وب‌سایت‌هایی مناسب‌تر است؟ 

 

الان که دارید این مطلب را می‌خوانید، تقریبا تمام آژانس‌های خبری مطرح برای مقالات و اخباری که در سایت‌شان منتشر می‌کنند، از این تکنولوژی استفاده می‌کنند، چرا که باعث می‌شود مخاطبین وب‌سایت هرچه سریع‌تر از جزئیات خبری که مد نظرشان است مطلع بشوند. 

 

از بین وب سایت‌های ایرانی، دیجی‌کالامگ و آپارات به تازگی شروع به استفاده از این تکنولوژی کرده‌اند. البته هنوز تمام مقالاتش را شامل نمی‌شود. علاوه بر آن، وب‌سایت لیست اخبار و همچنین کلیک برای مقالات خودشان از این فناوری استفاده می‌کنند.

 

حالا اگر قصد استفاده از این تکنولوژی را روی وب‌سایت‌های خودتان دارید، کافی است یک سر به سایت AMP بزنید و نحوه‌ی کار با آن را مطالعه کنید. اگر هم جزو کسانی هستید که با برنامه‌نویسی آشنا نیستند، ولی به عنوان یک وب‌مستر می‌خواهند در سایت خودشان از آن استفاده کنند، باید بگویم که برای این تکنولوژی، برخی از CMSهای معروف مثل Wordpress اقدام به تهیه‌ی افزونه‌هایی کردند که می‌توانید از آنها استفاده کنید.

 

 

AMP  و سئو :

 

استفاده از این تکنولوژی فعلا به عنوان یک نکته‌ی مثبت یا امتیاز برای سئو‌ی وب‌سایت شما شناخته نمی‌شود. اما به نظر من تا چند سال آینده و با توجه به تعداد کاربرانی که از تلفن‌های هوشمند برای وب‌گردی استفاده می‌کنند، گوگل استفاده یا عدم استفاده از آن را به عنوان یک نکته‌ی مثبت در نمایش نتایج جستجو لحاظ خواهد کرد.

 

آیا شما هم تا‌به‌حال از تکنولوژی AMP استفاده کرده‌اید؟ در استفاده از آن با چه چالش‌هایی روبه‌رو شده‌اید؟ خوشحال می‌شویم نظرات و تجربیات‌تان را درباره‌ی آن با ما به اشتراک بگذارید. 

از انواع آیکون‌ها بیشتر بدانیم

راهنمای ساده و کوتاهی بر دسته‌بندی آیکون‌ها

مسعود گروسیان

استفاده از آیکون‌ها در طراحی Interface اپلیکیشن‌ها این روزها اینقدر طرفدار پیدا کرده است که گاه می‌بینیم همین شکل‌های کوچک دوست‌داشتنی از عوامل کلیدی موفقیت بعضی از محصولات دیجیتال می‌شوند. به نظرم آمد حالا که با این اقبال روبرو هستیم آن‌ها را از کمی نزدیک بشناسیم.

این شناخت می‌تواند کمک‌کند از یک طرف مکالمه شفاف‌تری با طراحان داشته‌باشیم و نیازمان را دقیق‌تر مطرح کنیم. از طرف دیگر اگر در فرایند طراحی Prototype بودیم و هنوز پای یک طراح حرفه‌ای به پروژه‌ باز نشده‌بود بتوانیم با چشمان بازتر و حساس‌تر آیکون‌های درست‌تری انتخاب کنیم و در نهایت ارائه بهتری داشته باشیم.


چرخی در وب زدم تا ببینم جدا از دیالوگ‌های روزانه خودمان، دیگران چطور آیکون‌ها را دسته‌بندی کرده‌اند. بهترین و بروزترین‌شان، جاستین از IconUtopia بود. خود من یکی از طرفداران پروپاقرص کارهایش هستم. حساب دریبل جاستین را ببنید. کتاب طراحی آیکون او را هم می‌توانید دانلود کنید.

خب برگردیم به دسته‌بندی آیکون‌ها:

 

آیکون اوت لاین چیست؟

 آیکون‌های Outline

همانطور که از اسم‌شان پیداست، این آیکون‌ها از خطوط outline ساخته شده‌اند. دوستان اگر به طراحی آیکون‌ها علاقه‌مند هستید، این سبک از آیکون برای شروع یادگیری بسیار مناسب است. 

اندازه، ضخامت و میزان استفاده از خطوط منحنی و تراکم آن، پارامترهای دیگری هستند که آیکون‌های اوت‌لاین را از یکدیگر جدا می‌کنند.

 

icon-filled.png (23 KB)

 آیکون‌های Filled

اگر بخواهیم کمی پا را جلوتر بگذاریم. در مرحله بعدی، آیکون‌های outline می‌توانند پذیرای رنگ‌ها در میان خطوط خود باشند و به این صورت آیکون‌های Filled به وجود می‌آیند. در اینجا می‌توان از رنگ‌های سازمانی (هویت بصری) نیز برای شخصیت‌بخشیدن به آیکون‌ها استفاده کرد.

 icon-glyph.png (11 KB)

آیکون‌های Glyph

آیکون‌های Glyph را با Filled اشتباه نگیرید (خودم قبلا اشتباه می‌کردم :| ). اینجا خبری از outline، رنگ‌های متنوع و سایه‌های وکتوری نیست. یک شکل پیوسته و تک‌رنگ.

 

آیکون فلت چیست؟

آیکون‌های Flat

مشابه با آیکون‌های Filled که نسخه‌ی پیچیده‌تر آیکون‌های Outline بودند، آیکون‌های فلت را می‌توان نوع پیشرفته‌تر یا پیچیده‌تر آیکون‌های Glyph دانست. البته احتمالا خاطرتان هست پیدایش آیکون‌های فلت با هدف ساده‌ترکردن آیکون‌های Skeuomorphic شروع شد و ربطی به Glyph‌ها نداشت.

 

آیکون hand-drawn چیست؟

آیکون‌های Hand-Drawn

خسته‌تان نمی‌کنم. واضح‌است این آیکون‌ها انگار با دست کشیده‌شده‌اند و برای طراحی آن‌ها معمولا از Brush‌های فرم‌دار Illustrator استفاده می‌شود. 

 آیکون اسکیومورفیک چیست؟

 آیکون‌های واقعی‌طور Skeuomorphic

شاید به گوش‌تان خورده باشد، اسکیومورفیسم یک سبک طراحیست که تلاش می‌کند شکل واقعی اشیا را در طراحی بگنجاند. اوج این داستان در طراحی آیکون‌ها به نسخه‌های اولیه iOS برمی‌گردند. برای مثال این لینک را ببنید.

 

در این میان، آیکون‌های Outline، Filled، Glyph و Flat در زمان نوشتن این مطلب کاربرد بیشتری دارند. این روزها، از تب آیکون‌های Flat کمی کاسته‌شده است و در عوض، آیکون‌های Filled بیشتر طرفدار پیدا کرده‌اند.


برای‌تان وب‌سایت‌ها و اپلیکیشن‌هایی پر از آیکون‌های دوست‌داشتنی آرزو می‌کنم. خوشحالمان می‌کنید اگر نکات دیگری به نظرتان رسید در توییتر با ما درمیان بگذارید و دوستان‌تان را از انتشار این مطلب باخبر سازید.

بیلبوردهایی که دل ما را بردند

این قسمت: تلیسمان

ساره موسوی

مدت زیادی است که تبلیغات محیطی در ایران هم حسابی پیشرفت کرده است و گه‌گاه با بیلبوردهای خلاقانه و توجه‌برانگیزی مواجه می‌شویم. در میان این بیلبوردهای دوست‌داشتنی، یکی از آن‌ها خیلی خیلی دل ما را برده‌ است و واقعا دوست‌ش داریم: بیلبوردهای تبلیغاتی رنو تلیسمان. 

 

فکر می‌کنم بیلبوردهای تلیسمان کاملا متفاوت هستند و یک جورهایی از کلیشه‌ها گذر کرده‌اند. داستان از این قرار است که رنو برای تبلیغ اتومبیل جدید خود، آن را در جاهایی از خود تهران، مثل میدان حسن‌آباد یا اتوبان صدر و … به نمایش گذاشته است و تصویرهای دوست‌داشتنی و بسیار زیبایی به وجود آورده است.

 

Talisman.jpg (416 KB)

 

اگر بخواهم از حسم بگویم، اولین بار که بیلبورد تلیسمان در میدان حسن آباد را دیدم، واقعا به وجد آمدم؛ آن‌قدر که برگشتم و دوباره نگاهی عمیق‌تر به آن انداختم. آن‌قدر احساس خوب و نزدیکی با این بیلبورد پیدا کردم که برایم عجیب بود و حتی کمی هم منقلب شدم. انگار این بیلبورد کنار تبلیغ اتومبیلی جدید، داشت زیبایی‌های تهران را هم به یادم می‌آورد و اصالت و خاص بودن این اتومبیل را با قدمت و اصیل بودن بنای میدان حسن‌آباد کنار هم می‌گذاشت. انگار داشت اعتماد به نفس کمی را که خیلی از ایرانی‌ها دچارش هستند، با همین تصویر از بین می‌برد و دوباره احساس باارزش بودن و خاص بودن به ما می‌داد. راستش من که اصلا اهل اتومبیل و اخبار اتومبیل‌ها و این چیزها نیستم، حسابی به تلیسمان علاقه‌مند شدم و این احساس در من به وجود آمد که اصلا این خودرو مخصوصِ مخصوصِ ما ایرانی‌ها ساخته شده است. 

 

فکر می‌کنم تمام این احساسات را مدیون محتوایی هستیم که از جنس خودمان است. عکاسی در مکان‌های ایرانی و رو‌به‌رو شدن با فضاهایی که برای‌مان آشناست و شاید بارها از آن‌ها گذر کرده باشیم واقعا کار دوست‌داشتنی‌ای است. راستش شجاعتی که در این بیلبوردها به چشم می‌خورد، خیلی ستودنی است.

 

1200-615-T-2_ig_w1200_h615.jpg (129 KB)

 

نظر شما درباره‌ی بیلبوردهای رنو تلیسمان چیست؟ خوشحال می‌شویم که بیلبوردهایی که تا به حال دوست داشته‌اید، چه ایرانی و چه غیر ایرانی به ما معرفی کنید و درباره‌شان برای‌مان بنویسید. 

اصول راهبردی کسب‌وکار

برای کسانی که رشد هدفمند برایشان اهمیت دارد

مسعود گروسیان

چند وقت پیش، یک کتاب با عنوان «راهبرد کسب‌وکار» نوشته برایان تریسی، ترجمه صالح سپهری‌فر از انتشارات دنیای اقتصاد به دستم‌رسید. به نظرم اگر آدم‌ها (مجموعه‌ای متمرکز از دانش و مهارت) را هم به چشم محصول ببنیم، مطالعه این کتاب برای همه از جمله کارشناسان، مدیران و .. می‌تواند مفید باشد.

 

در ابتدای کتاب، برایان تریسی داستان جنگ اسکندر و داریوش را تعریف می‌کند و در ادامه، از نتایج آن به ۷ اصل در راهبرد کسب‌وکار می‌رسد. به نظرم آمد خوب است چکیده این اصول را با شما در میان بگذارم و در کنارش از تجربه‌های اندک خودم هم بگویم.

 

اصل هدف

همه‌ی ما با کلمه‌ی {به نظر من} مستعمل‌شده «هدف» آشنا هستیم و احتمالا اهدافی هم برای خود داریم. اما خوب‌است تعریفش را با بیان دو ویژگی دقیق‌تر کنیم. 

 

  • هدف باید شفاف و دقیق باشد. مثلا می‌خواهم از نقطه A به B برسم.
  • مسیر دستیابی به هدف مشخص باشد. مثلا برای رسیدن از A به B، ابتدا لازم‌است لباس بپوشم، به ایستگاه مترو بروم و …

 

بدون تعارف در گپ‌های خودمانی که با دوستان و اطرافیانم دارم به وضوح می‌بینم که دلیل خیلی از غرزدن‌ها و نشدن‌ها، علی‌رغم علاقه و تلاش زیاد همین شفاف‌نبودن اهداف است. مثلا خیلی‌ها ماموریت و چشم‌انداز را با هدف اشتباه می‌گیرند.

قراربود خلاصه و چکیده بگویم. چشم :)

 

اصل تهاجم

این جمله زیبای ناپلئون: «هیچ نبردی، با دفاع پیروز نشده‌است.»

 

اصل تمرکز قوا

تمرکز قوا، یعنی چیدمان مناسب و بهینه از نیروها و امکاناتی که در اختیار داریم. برای چیدمان صحیح، اولین قدم، شناخت و آگاهی از امکانات و توان خودمان یا سازمان‌مان است. اینکه بدانیم در کجاها خوب هستیم، در کجاها به آموزش نیاز داریم و سوالاتی از این دست کمک می‌کند بفهمیم الان در کجا هستیم.
حالا وقت چیدمان توان، امکانات و نیروهاست.

 

اصل تحرک

درجه خشونت و اصلاحات جنگی این مطلب بالاست. واقعیت این‌است که بازار رقابت کسب‌وکارها هم اگر بیشتر از جنگ‌های واقعی (بی‌تعارف) خشن و بی‌رحم نباشد، کمتر نیست.

خب برگردیم به بحث. اصل تحرک در مورد چابکی و سرعت‌عمل حرف می‌زند. ارائه‌ی راه‌حل‌های تازه، خلاقیت و نوآوری کمک می‌کند بعد از تست محصول و بررسی بازار، مزیت‌ رقابتی‌مان را بهتر بفهمیم و با کمترین تعلل در موقعیت مناسب قرار بگیریم.

یادآوری: اهمیت آرایش بهینه و درست نیروها (اصل تمرکز قوا) اینجا نمایان می‌شود.

 

اصل عمل هماهنگ

نمی‌توانم در یک پاراگراف حرف‌هایم را جمع کنم. بعدا مفصل‌تر در این‌باره می‌نویسم.

به نظرم اعتقاد به اهمیت و ارزشمندبودن ماموریت، چشم‌انداز و اهداف تیم، از حداقل‌های جمع‌شدن افراد در یک تیم است. برای‌مان جالب‌است که گه‌گاه با دوستانی مصاحبه می‌کنیم که حتا به وب‌سایت‌مان سرنزده‌اند، از پروژه‌هایی که انجام می‌دهیم خبر ندارند و … . همین می‌شود که بعد از استخدام و شروع همکاری، رفتارهای غیرحرفه‌ای شروع می‌شود. پیشنهاد می‌کنم روی این‌ها حساس باشید. 

به نظرم این دقت‌ها باعث می‌شود تیمی داشته‌باشیم با روحیه همکاری بالا که به محصول و خروجی تیم اعتقاد دارد. اعضای آن رشد فردی‌شان را با رشد تیم هماهنگ می‌دانند و از چالش‌های تازه‌ استقبال می‌کنند.

و نظم. این جمله را هم از پدرم (و ایشان از دیل کارنگی) برای‌تان نقل می‌کنم: «کار منظم پاداشی چند برابر دارد.»

 

اصل غافلگیری

مشتری را به‌وجد بیاوریم. بازار را شگفت‌زده کنیم. کارهایی را که به ما می‌سپرند، Over Deliver کنیم. اینجاست که همسو با مزیت‌ رقابتی‌تان شکافی در بازار، تحیری در مخاطبانتان اتفاق می‌افتد.

کمربندها را سفت ببندید، وقت سواری‌ست.

 

اصل بهره‌گیری

۶ اصل پیش، ما را به اینجا رسانده‌اند. فرصتی در بازار پدید آمده‌است. حالا وقت درو کردن است. شاید برای‌تان این اصل بدیهی به نظر بیاید. اشتباه نکنید! مثال‌های زیادی در تاریخ کسب‌وکار وجود دارد که تعلل در همین لحظه‌ باعث از دست‌رفتن کلی برنامه، زحمت و تلاش شده‌است. 

 

دوستان عزیزم، امیدوارم این چکیده مطلب از کتاب راهبرد کسب‌وکار کمک‌کند بتوانیم هر چند وقت نگاهی از بالا به خودمان و وضعیت تیم‌مان داشته‌باشیم. خوشحالم می‌کنید اگر نظراتم را بی‌رحمانه نقد کنید و کمکم‌کنید در کنار شما بیشتر بیاموزم.

صفحه‌ی ۴۰۴، فرصتی برای خلاقیت

ساره موسوی

همه‌ی ما با خطای ۴۰۴ آشنا هستیم و حتما بارها برای‌مان پیش آمده است که با آن مواجه شده باشیم. این خطا خودش به اندازه‌ی کافی ناراحت‌کننده است، حالا اگر صفحه‌ای که این خطا را نشان می‌دهد هم زشت و دلگیر باشد، حال ما خیلی بیشتر گرفته می‌شود. 

 

اکثر طراحان توجه زیادی به صفحه‌ی ۴۰۴ نمی‌کنند و معمولا یا دست به طراحی این صفحه نمی‌زنند و یا در آخرهای لیست طراحی قرارش می‌دهند. اما واقعیت این است که این صفحه پتانسیل بسیار زیادی دارد تا خلاقیت و نوآوری طراحان سایت را به کاربران نشان دهد و تجربه‌ی تلخ ۴۰۴ را به یک تجربه‌ی جالب و متفاوت تبدیل کند.  

 

ما هم مدتی است که به صفحه‌ی ۴۰۴ اهمیت زیادی می‌دهیم و حتی مثل یک زنگ تفریح در طراحی با آن رفتار می‌کنیم. در ادامه‌ی این مطل چند‌‌تا از طراحی‌های خودمان را که خیلی دوست‌شان داریم و نمونه‌هایی خلاقانه از طراحان دیگر را به شما نشان می‌دهیم. امیدواریم از دیدن‌شان لذت ببرید.

 

  • طراحی صفحه‌ی ۴۰۴ برای وب‌سایت آپارات

ما تصویرسازی‌های لادن شاپورزاده را خیلی خیلی دوست داریم. این هم یکی از کارهای دوست‌داشتنی او است.

 

aparat – 404 Error.png (86 KB)

 

  •  طراحی صفحه‌ی ۴۰۴ برای وب‌سایت زوپ

این طراحی را حسام کرامتی انجام داد. ما قبلا همکاری لذت‌بخشی با هم داشتیم و این همکاری یک دوستی شیرین را برای‌مان رقم زد.

 

Zoop-404 Error.png (234 KB)

 

  • طراحی صفحه‌ی ۴۰۴ برای وب‌سایت اسپارد

یکی دیگر از طراحی‌های دوست‌داشتنی حسام کرامتی.

 

Spard-404.png (69 KB)

 

  • طراحی صفحه‌ی ۴۰۴ برای وب‌سایت فیلیمو

لادن شاپورزاده‌ و سایت فیلیمو و یک طراحی دوست‌داشتنی دیگر.

 

Filimo – 404.png (84 KB)

 

  • طراحی صفحه‌ی ۴۰۴ برای وب‌سایت استودیو گروسیان

این هم صفحه‌ی ۴۰۴ وب‌سایت خودمان که لادن شاپورزاده طراحی‌اش کرده است.

 

404.png (76 KB)

 

  • طراحی صفحه‌ی ۴۰۴ برای وب‌سایت پوشه

سایت پوشه و طراحی دوست‌داشتنی دیگری از لادن شاپورزاده‌.

 

404-Pooshe.png (767 KB)

 

 

 

و حالا نمونه‌هایی از طراحی‌های خیلی خیلی جالب طراحان دیگر

 

سعید طاووسی یکی از طراحان مورد علاقه‌ی ما است که همیشه کارهایش را دنبال می‌کنیم. این هم یک نمونه‌‌ طراحی صفحه‌ی ۴۰۴ از او. 

404-Saeed Tavoosi.gif (85 KB)

 

 

404_ Adheedhan Ravikumar.png (83 KB)

 

 

404-Awesomed.png (268 KB)

 

new-404-its-gone - Warren Hoare.jpg (160 KB)

 

 

404-Saltedfish Lady.gif (260 KB)

 

 

404-Zach Graham.jpg (76 KB)

 

 

date-in-a-bar-404-Ira.gif (460 KB) 

 

این طراحی‌ها را دوست داشتید؟ شما هم اگر صفحه‌های ۴۰۴ با طراحی‌های خلاقانه می‌شناسید، در توییتر با هشتگ #404Error معرفی کنید تا همه با هم از تماشای آن‌ها لذت ببریم.

امان از این «ه»!

ساره موسوی

دقت کرده‌اید که این روزها چه‌قدر غلط دیکته‌ای به چشم‌مان می‌خورد؟ مخصوصا در فضای مجازی! یکی از ناراحت‌کننده‌ترین‌ غلط‌ها هم استفاده از «ه» به جای «کسره» و «کسره» به جای «ه» است که روز به روز هم دارد بیشتر و بیشتر می‌شود! در این حد که حتی در برخی بیلبوردها، زیرنویس‌ها و کتاب‌های پرفروش هم که مثلا از زیر دست کلی متخصص رد شده‌اند، این اشتباه دیده می‌شود.

 

به طور مثال وقتی از «ه» به جای «کسره» استفاده می‌کنند، می‌نویسند: 

 

«دفتره مشقه من کجاست؟»

یا

«روزگاره غم‌انگیزی است.»

 

در صورتی که باید بنویسند:

 

«دفتر مشق من کجاست؟»

یا

«روزگار غم‌انگیزی است.»

 

یا وقتی از «کسره» به جای «ه» استفاده می‌کنند، می‌نویسند:

 

«ی ِ روزه خوب میاد.»

یا 

«عید ِ و عیدیش.»

 

در صورتی که باید بنویسند:

 

«یه روز خوب میاد.»

یا 

«عیده و عیدیش.»

  

 

در کل خوب است یادمان باشد که در چند جا استفاده از «ه» و «کسره» به جای هم اشتباه محض است:

 

  • وقتی می‌خواهیم صفتی را به یک چیز نسبت بدهیم، استفاده از «ه» به جای «کسره» اشتباه است. 

غلط: «زندگیه سخت»

درست: «زندگی سخت»

یا 

غلط: «مرگه آرام»

درست: «مرگ آرام»

یا

غلط: «آدمه مهربان»

درست: «آدم مهربان»

 

  • زمان نوشتن مضاف و مضافٌ‌الیه*، نباید از «ه» به جای «کسره» استفاده شود.

 غلط: «کامپیوتره من خراب است.»

درست: «کامپیوتر من خراب است.»

یا

غلط: «اکانته اینستاگرامه فلان بازیگر»

درست: «اکانت اینستاگرام فلان بازیگر»

یا

غلط: «پشته‌بومه خونه‌»

درست: «پشت‌بوم خونه»

 

  • برای اشاره به فردی یا چیزی در زبان محاوره از «ه» استفاده می‌کنند، نه «کسره».

 غلط: «پسر ِ خیلی بی‌ادب بود!»

درست: «پسره خیلی بی‌ادب بود!»

یا 

غلط: «گنجشک ِ اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک.»

درست: «گنجشکه اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک.»

یا 

غلط: «این در ِ باز نمی‌شه!»

درست: «این دره باز نمی‌شه!»

 

  • وقتی می‌خواهیم یک جمله‌ی محاوره بنویسیم، باید به جای فعل «است» و برای برخی افعال سوم شخص مفرد از «ه» استفاده کنیم، نه «کسره».

 غلط: «هوا چه‌قدر گرم ِ!»

درست: «هوا چه‌قدر گرمه!»

یا

غلط: «مامان تازه از راه رسید ِ.»

درست: «مامان تازه از راه رسیده.»

یا

غلط: «اون می‌دون ِ کجا بریم.»

درست: «اون می‌دونه کجا بریم.»

یا 

غلط: «عید ِ و عیدیش.»

درست: «عیده و عیدیش.»

 

  • در نوشتن کلمات اضافی مثل «به»، «که»، «یه» و… استفاده از «کسره» به جای «ه» اشتباه است. حتی نوشتن حرف «ب»، «ک»، «ی» بدون «کسره» هم به جای این کلمات اشتباه است. 

غلط: «ب ِ من چه؟!»

درست: «به من چه؟!»

یا 

غلط: «ی روز ک تونستی، بیا پیشم.»

درست: «یه روز که تونستی، بیا پیشم.»

یا

غلط: «من ک ِ نمی‌دونستم!»

درست: «من که نمی‌دونستم!»

 

حالا تازگی‌ها در بعضی‌جاها دیده می‌شود که برای بامزه‌بازی، «ه» را کلا گذاشته‌اند کنار و به‌ جای آن از «ع» استفاده می‌کنند! مثلا به جای «آره» می‌نویسند «آرع» یا به جای باشه می‌نویسند «باشع» و… .

نمی‌گوییم بامزه نباشید، اما حواس‌تان باشد که این اشتباه نوشتن‌ها می‌تواند آرام آرام ملکه‌ی ذهن‌تان بشود و آنجاهایی که نباید، کار دست‌تان بدهد. پس اگر نمی‌توانید توی ذهن‌تان وضعیت‌های مختلف را تفکیک کنید و فکر می‌کنید که ممکن است این بامزه‌نویسی‌ها غیر از فضا‌های دوستانه به بقیه‌ی جاها هم سرایت کند، به خودتان رحم کنید و درست‌نویسی را در پیش بگیرید. 

 

چند وقت پیش، در برخی برنامه‌های تلویزیونی مثل «خندوانه» به موضوع «هکسره» پرداخته شد. در توییتر هم با هشتگ هکسره کمپینی راه افتاده بود و افراد مشهور سعی می‌کردند این نکته را لابه‌لای توییت‌هاشان به دیگران گوشزد کنند. اما همان‌طور که می‌دانیم، توییتر کاربران فارسی‌زبان کمی دارد و شاید کمپین‌های توییتری خیلی تأثیرگذار نباشند. 

شما فکر می‌کنید چه کارهای دیگری کمک می‌کند که این اشتباهات، حداقل در تبلیغات و آثار ادبی به چشم نخورد؟ خوشحال می‌شویم نظرات و راه‌حل‌های شما را هم بخوانیم. 

 

* گفتیم شاید یادتان رفته باشد که مضاف و مضافٌ‌الیه دقیقا چه معنی‌ای داشت. به دو اسمی که به دنبال هم می‌آیند، به هم ربط دارند و معنی هم را کامل می‌کنند، مضاف و مضافٌ‌الیه می‌گویند.

وقت، وقت فرود آمدن است

لندینگ‌پیج به زبان ساده

ساره موسوی

امروز می‌‌خواهیم در مورد فرود آمدن صحبت کنیم، اما فرود آمدن از نوع دیجیتالش. 

حتما تا به حال نام لندینگ‌پیج به گوش‌تان خورده است، مخصوصا اگر اهل گشت و گذار در اینترنت و سایت‌های مختلف باشید.

شاید برای شما هم سوال پیش آمده باشد که لندینگ‌پیج دقیقا یعنی چه. معنای لغوی‌اش (صفحه‌ی فرود) در زبان فارسی کمی خنده‌دار به نظر می‌رسد، اما خب کاری هم نمی‌شود کرد. به همین خاطر، بعضی‌ها ترجیح می‌دهند به جای ترجمه‌ی فارسی، از همان کلمه‌ی لندینگ‌پیج استفاده کنند. حالا جدای از این بحث‌ها بیایید ببینیم این صفحه‌ی فرود، صفحه‌ی ورود، لندینگ‌پیج یا هر اسم دیگری که بشود رویش گذاشت، چیست و به چه کاری می‌آید؟

 

لندینگ‌پیج در واقع یک صفحه‌ی کاملا جدا یا صفحه‌ای از صفحات وب‌سایت است که یا می‌خواهد در مورد یک موضوع، محصول یا خدمت خاص صحبت کند، یا می‌خواهد با هدف تبلیغات، اطلاعات خاصی از کاربران دریافت کند، یا حاوی هدیه‌ای خاص برای کاربران است و یا می‌خواهد ترافیک وب‌سایت‌ را افزایش دهد. برای ورود به این صفحه، راه‌های مختلفی وجود دارد:

 

  • تبلیغات بنری یا کلیکی انجام بدهیم؛ یعنی یک بنر یا آگهی تبلیغاتی در وب‌سایت خودمان یا وب‌سایت‌های دیگر قرار بدهیم که کاربران علاقه‌مند رویش کلیک کنند و در واقع در این صفحه فرود بیایند. این روش، پرکاربردترین روش برای ورود به لندینگ‌پیج‌ها است.
  • اطلاعیه‌ی ایمیلی بفرستیم؛ یعنی ایمیلی حاوی لینک یا بنر لندینگ‌پیج‌مان به کاربران اینترنت بفرستیم و آن‌ها را تشویق کنیم که با کلیک بر روی آن لینک، وارد صفحه‌ی فرود ما بشوند.*
  • تبلیغات گوگلی انجام بدهیم؛ یعنی از گوگل بخواهیم که هر گاه فردی در مورد موضوعی که به لندینگ‌پیج ما مربوط می‌شود جستجو کرد، در قسمت تبلیغات خودش، لندینگ پیج ما را هم معرفی کند.
  • در صدر نتایج موتورهای جستجو قرار بگیریم؛ یعنی از لحاظ سئو لندینگ‌پیج‌مان را آن‌قدر غنی و پربار کنیم تا وقتی کاربران در موتورهای جستجو در مورد موضوع مورد نظر ما جستجو کردند، لندینگ‌پیج ما را در صدر نتایج ببینند.

 

لندینگ‌پیج‌ها انواع مختلفی دارند؛ این‌جا به شکلی مختصر و مفید بعضی از آن‌ها را معرفی می‌کنیم:

 

  • لندینگ‌پیج‌های فرمی (Lead Capture Landing Pages)
    این لندینگ‌پیج‌ها شامل فرمی برای گرفتن اطلاعات هستند و معمولا برای این ساخته می‌شوند که اطلاعات شما، مخصوصا ایمیل یا شماره تلفن‌تان را دریافت کنند و بعدا در تبلیغات ایمیلی یا پیامکی از آن‌ها استفاده کنند.
  • لندینگ‌پیج‌های چندصفحه‌ای یا مایکروسایت‌ها (Microsites)
    این لندینگ‌پیج‌ها در واقع سایت‌های بسیار کوچک چند صفحه‌ای هستند. معمولا دو یا سه صفحه بیشتر ندارند. بازی‌های تبلیغاتی در این شکل از لندینگ‌پیج قرار می‌گیرند. نمونه‌ای از این نوع لندینگ‌پیج، بازی هندونه به شرط چاقوی صباویژن است که توسط تیم ما طراحی و اجرا شد.
  • صفحات داخلی سایت (Internal Website Landing Pages)
    لندینگ‌پیج‌هایی که در واقع بخشی از خود وب‌سایت هستند و صفحه‌ای از صفحات آن به شمار می‌روند. گاهی صفحه‌ی اول بعضی از وب‌سایت‌ها در این دسته از لندینگ‌پیج‌ها قرار می‌گیرد؛ چرا که تمام اطلاعاتی که کاربر نیاز دارد در مورد اعضای شرکت، خدمات و روش‌های تماس به دست بیاورد، در همین صفحه به نمایش گذاشته شده است. حتی گاهی بعضی از وب‌سایت‌ها برای معرفی پروژه‌های خود، صفحاتی طراحی می‌کنند که اگر به تنهایی دیده شوند، می‌توانند حکم یک لندینگ‌پیج کامل را داشته باشند. صفحه‌ی اول و صفحات پروژه‌های وب‌سایت ما در این دسته از لندینگ‌پیج‌ها قرار می‌گیرند.

 

حالا شاید برایتان سوال پیش آمده باشد که چه طور می‌شود لندینگ پیج ساخت؟

راستش را بخواهید، یک سری وب‌سایت خارجی هستند که در واقع حکم فروشگاه لندینگ‌پیج را دارند و شما می‌توانید با سر زدن به آن‌ها با انواع مختلفی از لندینگ‌پیج‌های آماده رو‌به‌رو شوید و هر کدام که به دردتان می‌‌خورد را انتخاب کنید، مثل: Instapage ، Leadpages ، Unbounce و...

اگر هم علاقه‌مند هستید که لندینگ‌پیج اختصاصی خودتان را داشته باشید که شبیه هیچ لندینگ‌پیج دیگری نباشد، می‌توانید با شرکت‌های مختلفی که در زمینه‌ی طراحی و برنامه‌نویسی سایت فعالیت می‌کنند، مثل شرکت ما تماس بگیرید. ما می‌توانیم برای شما لندینگ‌پیج‌هایی خلاقانه و متفاوت بسازیم و کمک کنیم که هرچه‌ زودتر به هدفی که در سر دارید، برسید. 

شاید برایتان جالب باشد که بدانید اکثر لندینگ‌پیج‌هایی که تا‌ به حال طراحی کرده‌ایم، بسیار موفق بوده‌اند و بازخوردهای خیلی خیلی خوبی دریافت کرده‌اند. ما از بین‌شان ۳تا را بیشتر دوست داریم: کمپین ماه‌رمضان صباویژن، کمپین ۳۶۰ درجه‌ی صباویژن و کمپین هندونه به شرط چاقوی صباویژن.

 

 

* البته ما با فرستادن بیش از اندازه‌ی اطلاعیه‌های ایمیلی موافق نیستیم. چون معمولا این کار، وجهه‌ی خوبی بین مردم ندارد و ایمیل‌ها بیشتر شکل هرزنامه و اسپم به خودشان می‌گیرند.

 

 

امیدواریم این مقاله برایتان مفید بوده باشد. اگر دوست داشتید، می‌توانید نظرات، سوالات و پیشنهادات‌تان را به ما توییت کنید. منتظرتان هستیم.

نگاهی به چند کمپین ایرانی به مناسبت شروع فصل مدارس

ساره موسوی

به آخرهای شهریور رسیده‌ایم و کم‌کم باید به پاییز و برگ‌ریزان و مدرسه و درس و مشق سلام کنیم. 

رسیدن این فصل فرصت خیلی خوبی برای بعضی از کسب و کارهاست تا بتوانند مشتری‌ها و مخاطبان بیشتری به سمت خود جذب کنند و فروش محصولات‌شان را افزایش بدهند. تعدادی از برندهای ایرانی از این فرصت استفاده کرده‌اند و کمپین‌هایی با موضوع بازگشت به مدرسه راه انداخته‌اند. البته دسترسی به این کمپین‌ها اصلا راحت نبود! یعنی به جزء یکی دو مورد که در یکی دو سایت پربازدید تبلیغ و اطلاع‌رسانی کرده بودند، بقیه را باید شانسی پیدا کنید و از تخفیفات یا محصولات ویژه‌شان استفاده کنید. 

بیایید مروری بر این کمپین‌ها داشته باشیم و بعد از آن چند نکته را بررسی کنیم.

 

کمپین تبلیغاتی «بازگشت به مدرسه» فروشگاه اینترنتی دیجی‌کالا

دیجی‌کالا که معمولا حواسش به همه چیز هست، امسال هم کمپین تبلیغاتی «بازگشت به مدرسه» را راه انداخته است. در این کمپین برخی از محصولات مرتبط با مدرسه و دانشگاه را با تخفیف‌های ویژه به فروش می‌رساند و به تعدادی از افرادی که این محصولات را خریداری کنند، به قید قرعه سفر هدیه می‌کند.

کمپین بازگشت به مدرسه

 

digikala-school-campaign.jpg (42 KB)

 

کمپین تبلیغاتی «بوی مای مهر» فروشگاه اینترنتی بامیلو

بامیلو به مناسبت بازگشایی مدارس، کمپین تبلیغاتی «بوی ماه مهر» را شروع کرده است و تخفیفات ویژه‌ای برای برخی از محصولاتش در نظر گرفته است.  

کمپین بوی ماه مهر

 

bamilo-school-campaign.jpg (27 KB)

 

کمپین تبلیغاتی «با چاره به مدرسه برمی‌گردیم» فروشگاه اینترنتی چاره

فروشگاه چاره در کمپین تبلیغاتی «با چاره به مدرسه برمی‌گردیم،» برخی از محصولات خود را که با حال و هوای مدرسه و دانشگاه هماهنگی دارند، با تخفیفات ویژه به فروش می‌رساند.

کمپین با چاره به مدرسه برمی‌گردیم

 

chare-school-campaign.jpg (52 KB)

 

کمپین تبلیغاتی «بازگشت به مدرسه» ای‌نتورک

ای‌نتورک در کمپین تبلیغاتی «بازگشت به مدرسه‌»ی خود، پکیج‌های تبلیغاتی‌ای را پیشنهاد داده است تا صاحبان کسب و کارهایی که به نوعی با مدرسه و دانشگاه سر و کار دارند، بتوانند از این بسته‌ها استفاده کنند و مشتری‌های بیشتری به سمت خود جذب کنند. بخشی از سود این کمپین را هم برای کمک‌های خیریه در نظر گرفته است.

کمپین بازگشت به مدرسه

 

anetwork-school-campaign.jpg (27 KB)

 

کمپین تبلیغاتی «حس خوب کودکی» فکتیس

برند فکتیس هم برای کمک به کودکان نیازمند به لوازم‌التحریر، کمپین «حس خوب کودکی» را در اینستاگرام و تلگرام راه انداخته است و با کمک افراد معروف و سرشناس تلاش می‌کند که کمک‌های مردمی برای این کودکان جمع‌آوری کند.  

حس خوب کودکی

 

Factis-school-campaign.jpg (302 KB)

 

کمپین تبلیغاتی «برای مهر آماده شو»ی فروشگاه اینترنتی دیجی‌استایل

کمپین تبلیغاتی «برای مهر آماده شو»ی دیجی‌استایل هم علاوه بر تخفیفات ویژه، برای کسانی که از محصولاتش خرید کنند، هدایای نقدی‌ای به قید قرعه در نظر گرفته است. 

کمپین برای مهر آماده شو

 

digistyle-school-campaign.jpg (45 KB)

 

کمپین تبلیغاتی «۲۰ بگیر» فروشگاه اینترنتی دیجی‌کالا

دیجی‌کالا به یک کمپین بسنده نکرده است و کمپین تبلیغاتی دیگری هم با عنوان «۲۰ بگیر» راه انداخته است. این کمپین یک گردونه‌ی شانس دارد و برای کسانی که از بین محصولات تعیین شده توسط دیجی‌کالا، ۲۰ محصول خریداری کنند، ۱ امتیاز برای شرکت در بازی در نظر گرفته می‌شود. 

کمپین ۲۰ بگیر

 

digikala-school-campaign-20begir.jpg (24 KB)

 

بیایید کمی دقیق‌تر شویم

 

  • همان‌طور که در ابتدای متن هم گفتیم، این کمپین‌ها را به سختی می‌شد پیدا کرد. به جز چند مورد مثل بامیلو، دیجی‌کالا و ای‌نتورک که دست به تبلیغات بنری زده بودند، باقی این کمپین‌ها را باید شانسی یا با جستجوی طولانی‌مدت در گوگل و از میان کمپین‌هایی که خیلی‌هاشان مربوط به سال‌های گذشته بودند پیدا می‌کردیم.

 

  • در مورد هدیه‌ی کمپین بازگشت به مدرسه‌ی دیجی‌کالا، سوالی برای ما پیش آمده است؛ این‌که آیا «سفر» هدیه‌ی مناسبی برای این کمپین است؟! درست بعد از پایان تابستان و سفرهای تابستانی و با شروع فصل مدارس، آیا خانواده‌ها باز هم امکان سفر کردن دارند؟ معمولا در ماه مهر، خانواده‌هایی که فرزند مدرسه‌ای دارند، تمایل کمی به سفر کردن نشان می‌دهند. دیجی‌کالا دقیقا برای چه زمانی این سفرها را در نظر گرفته است؟ آیا به نکاتی که گفتیم، فکر کرده است؟

 

  • ایده‌ی مشترک این کمپین‌ها جذب مشتری با استفاده از ارزان‌‌فروشی بود. اما آیا این برندها در کنار تخفیف‌های ویژه، ارزش بیشتری هم تولید کرده‌اند؟ آیا توانسته‌اند کاری کنند که مشتری‌های هدف این کمپین‌ها تبدیل به مشتریان وفادار بشوند؟ مشتریانی که اگر باز هم غیر از زمان این کمپین‌ها، نیاز به لوازم تحریر داشتند، وب‌سایت آن‌ها را به فروشگاه سر کوچه ترجیح بدهند. یا صرفا یک حس و حال گذرا و زودگذر را به وجود آورده‌اند و بعد از آن، همه چیز تمام می‌شود؟

 

  • بین این کمپین‌ها، ای‌نتورک و فکتیس حرکت دوست‌داشتنی‌ای انجام داده‌اند. ا‌ینتورک بخشی از سود فروش خود را برای کمک‌های خیریه در نظر گرفته است و کمپین فکتیس هم که کلا با هدف کمک به کودکان نیازمند راه افتاده است. برندسازی دقیقا در این‌جاها شکل می‌گیرد. این‌که کنار فرایندهای عادی فروش و کمپین‌ها، در مورد اندیشه‌های عمیق‌تر و بزرگ‌تر صحبت کنیم. این‌جاست که همراهان و مشتریان وفادار پیدا می‌کنیم. مشتریانی که به برند ما و تفکر ما علاقه‌مندند. 

 

شما با سر زدن به این کمپین‌ها چه نکاتی را متوجه شده‌اید؟ برای ما بنویسید. اگر کمپین‌های دیگری هم می‌شناسید که به مناسبت بازگشایی مدارس راه‌اندازی شده‌اند، حتما به ما معرفی‌ کنید.